- انثقاب
- سوراخدار شدن رخنه یافتن
معنی انثقاب - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
روان شدن: خون یاآب
نقاب زدن
روبند بستن، نقاب زدن، روبنده بستن زنان
جمع نقب، سوراخ ها، جمع نقاب، روبندها دربانی گشتن و رفتن
دیدبانی، چشم داشت چشم داشتن چیزی یا کسی را انتظار، دیدبانی کردن، با آمدن
تلافی، کین خواهی، ریمنی، تاوان گیری
ترابرد، جابجایی
خرده گیری، سخن سنجی، نکوهش، سره کردن
گماشتگی، گماشتن، گمایش، به کار گماری
گزینش، گزینه
بازداشت خواسته، پشیمان شدن، همیاری، زندانی کردن
کشیده شدن
دو گوش دوخایه (بیضه)
به باد دشنام گرفتن، پیر گشتن
لب پریدگی، گرد آمدن رخنه شدن رخنه یافتن، سوراخ و رخنه پیدا کردن
خوی ریختن
ریزش خون
ریختن دندان، شکستن دندان
پی در پی رسیدن
تاراج کردن به زور گرفتن
در رنج افتادن به سختی افتادن کمان بردوش افکندن
نیک در یافتن برگزیدن
کینه کشیدن از کسی، کینه توزی، سزای کار بد را دادن
از جائی به جائی شدن، کوچ کردن، نقل کردن
پیمان شکنی، پیچ و تاب گرفتن از ریسمان شکستن گسیختن (تاب رسن پیمان و جز آن)، تباه شدن، پیمان شکنی پیمان گسلی، جمع انتقاضات
از حق کسی کم کردن
نگارستن نگاشتن، نگاراندن نقش پذیرفتن نگار بستن: انتقاش صور، جمع انتقاشات
کنده کاری، باز کاوی
سره کردن، تبه کردن، کاه ازدانه جداکردن: سره از ناسره جداکردن به گزینی سره کردن، نقد گرفتن پول، جدا کردن (خوب از بدیا کاه از گندم و مانند آن)، خرده گرفتن، به گزینی خرده گیری، شرح معایب و محاسن شعر یا مقاله یا کتابی با سنجش اثری ادبی یا هنری بر معیار یا عملی تثبیت شده، جمع انتقادات
مغز بیرون کشیدن
شتافتن، کندن
بیرون کشیدن مغز، بر گزیدن پاک کردن، بیرون آوردن مغز از استخوان، برگزیدن