- انتکار
- تخم کشتن، رنگین شدن به گل سرخ
معنی انتکار - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تازه یابی، نوبرخوردن، دخترکی برداشتن، پسرزاییدن: بار نخست در بامداد رفتن پگاه بر خاستن، نو آوردن امربکر و بی سابقه پدید کردن، نو آوردگی اختراع: قوه ابتکار
گران فروختن، انبار کردن
نیک بارانی باران نیک، پرشیری، کرک برآوردن، سختی سرما یا گرما
نوآوری، نوآوردگی
چشم داشت، چشم داشتن
پراکنش، پراکنیدن، گسترش، افشاندن، چاپ
سرزنش کردن، منع کردن، قطع نشدن خون رگ
پی گم کردن
چاه روبی بیرون آوردن
سرنگون افتادن، نگونسار شدن، واژگون شدن
گسستن پیمان، گسستن ریسمان، ریش ریش شدن بر گشتن از حاجت خود، گسسته شدن (ریسمان پیمان)، شکافتن، آهنگ پیوند کردن کوکب سفلی یا کوکب علوی، و پیش از آنکه تمام شود این سفلی راجع شود و باز گردد و آن پیوند شکافته آید
در رنج افتادن به سختی افتادن کمان بردوش افکندن
کنده کاری، باز کاوی
چشم داشتن، امیدواری، نگرانی، ترقب و توقع
کینه کشیدن از ظالم، پیروزی یافتن، پیروز شدن
پراکندگی، گسترده شدن، خبر را فاش کردن
واجب گردانیدن چیزی بر خود
خودکشی، خویشتن را کشتن
کشیده شدن
بریدگی، بی فرزندی، دویدن بر تخت رفتن آبله کردن
خود را کشتن، خودکشی کردن، خودکشی
سرنگون شدن، نگونسار شدن، سرنگون افتادن
گسسته شدن، برگشتن از حاجت خود به سوی دیگر
گردآوردن چیزی بیش از اندازۀ نیاز، انبار کردن، در علم اقتصاد انبار کردن کالا به قصد گران فروختن
آوردن روشی نو، انجام دادن کار بی سابقه، نوآوری
نصرت یافتن، پیروزی یافتن، پیروز شدن بر دشمن، یاری دادن، کمک رساندن
پراکنده شدن، گسترده شدن چیزی، فاش شدن خبر، چاپ و توزیع کتاب، نشریه، مجله و امثال آن ها
چشم به راه بودن، چیزی را چشم داشتن، منتظر چیزی بودن، چشمداشت