- انتزاعی
- آهنجیده
معنی انتزاعی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
سود آوری
آهنجش
بازداشتن، امتناع، برکندن
فعالیت ذهنی که در آن از مجموع ویژگی های یک چیز، ویژگی خاصی از آن مورد توجه قرار می گیرد، برکندن، از جای بیرون کشیدن، برکنده شدن
گروهی مردمی چپیرگی، خوگر دمساز منسوب به اجتماع مقابل فردی. کاری که به اجتماع و به همگان بستگی داشته باشد آنچه مربوط بگروهی باشد که با هم زندگی میکنند مانند موء سسات فرهنگی بهداشتی اقتصادی سیاسی تعاونی و مانند آنها، کسی که با آداب و رسوم همگانی آشنا و دمساز است، طرفدار اجتماع سوسیالیست. یا کارهای اجتماعی. کارهایی که بسود اجتماع مردم صورت میگیرد
من درآوردی، پیش خودی
واپس گرا کهنه پرست منسوب به ارتجاع: حالت ارتجاعی، آنکه به بازگشت به اصول پیشین معتقداست آن که با جهش و پیشرفت مخالف باشد فکر و قانون و اصلی که در جهت حفظ وضع کهنه و پیشین و پایمال کردن نظام و اصول نو و مترقی جریان داشته باشد
همبودی، همبودین
واپسگرایانه
ساماندهی
گماشتگی
گزینشی
جد فرمان معتزله یاجداگشتگان یا خرد گرایان دیرینگی (قدم) جهان را باور داشتند و آدمی را توانا در گزینش بد و نیک و آفریننده سرنوشت خویش و خدا را باینده (: مکلف) به راهنمایی بندگان می دانستند
شایدی بایسته ای منسوب به التزام. یا مضارع التزامی. یا وجه التزامی. آنست که کار را بطریق شک و دو دلی و آرزو و خواهش و مانند آن بیان کند و چون پیرو جمله دیگر است آنرا (وجه مطیعی) نیز گویند: میخواهم بروم شاید بنویسم گمان میکنم برادرم رفته باشد
فرجامیک
هرچیز منتقل شده، چکهای انتقالی
سره سنجانه خرده گیرانه
قوای انتظامی مانند ارتش، شهربانی، ژاندارمری
چشم به راهی پیوسانی پر مویی
جمع انتزاع
اختیار شده و برگزیده
مربوط به اجتماع، خوش برخورد و آداب دان مثلاً آدم اجتماعی، در علوم سیاسی سوسیالیست
همگانی، عمومی، کسی که آداب معاشرت را می داند
منسوب به ارتجاع، حالت ارتجاعی، آن که به بازگشت به اصول پیشین معتقد است، آن که با جهش و پیشرفت مخالف باشد
منسوب به انتظام
قوای انتظامی: قوایی که حفظ نظم و آرامش مملکت به عهده آن هاست مانند، ارتش، شهربانی، ژاندارمری
قوای انتظامی: قوایی که حفظ نظم و آرامش مملکت به عهده آن هاست مانند، ارتش، شهربانی، ژاندارمری
منسوب به انتقال، چک های انتقالی، منتقل شده، تغییر یافتن محل کار یک کارمند و منتقل شدن او از جایی به جای دیگر
Communal, Gregarious, Sociable, Social
Extremity
Vindictive
Transitional, Transitionally
Critically
Choice, Select, Electively, Selective, Selectively
общественный , общительный , социальный