زده شدن پنبه. (مصادر زوزنی) (تاج المصادر بیهقی) ، در بیت زیر بمجاز معنی رشد و حرکت می دهد: خانه ای گهواره و ضیق مدار تا تواند کرد بالغ انتشار. مولوی (مثنوی)
زده شدن پنبه. (مصادر زوزنی) (تاج المصادر بیهقی) ، در بیت زیر بمجاز معنی رشد و حرکت می دهد: خانه ای گهواره و ضیق مدار تا تواند کرد بالغ انتشار. مولوی (مثنوی)
اکثر چیزی گرفتن و به این معنی با ’من’ متعدی شود. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). چیز بسیار از کسی گرفتن: اغتدف فلان من فلان، اخذ منه شیئا کثیراً. (از اقرب الموارد) ، در تاریکی شب و آنچه بدان ماند پنهان شدن. (المصادر زوزنی) (تاج المصادر بیهقی). در تاریکی شب رفتن و در تاریکی پنهان شدن. (آنندراج)
اکثر چیزی گرفتن و به این معنی با ’من’ متعدی شود. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). چیز بسیار از کسی گرفتن: اغتدف فلان من فلان، اخذ منه شیئا کثیراً. (از اقرب الموارد) ، در تاریکی شب و آنچه بدان ماند پنهان شدن. (المصادر زوزنی) (تاج المصادر بیهقی). در تاریکی شب رفتن و در تاریکی پنهان شدن. (آنندراج)
فراهم آمدن و حاضر شدن در انجمن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). اجتماع کردن در نادی (مجلس قوم). (از اقرب الموارد). انجمن کردن. به انجمن شدن. (مصادر زوزنی). حضور در شوری. (یادداشت مؤلف) ، مست گشتن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد) (تاج المصادر بیهقی) ، انتشاء عظم، به شدن شکستگی استخوان. (یادداشت بخط مؤلف)
فراهم آمدن و حاضر شدن در انجمن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). اجتماع کردن در نادی (مجلس قوم). (از اقرب الموارد). انجمن کردن. به انجمن شدن. (مصادر زوزنی). حضور در شوری. (یادداشت مؤلف) ، مست گشتن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد) (تاج المصادر بیهقی) ، انتشاء عظم، به شدن شکستگی استخوان. (یادداشت بخط مؤلف)
بزودی پاسخ کردن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (تاج المصادر بیهقی). یقال ندبه فانتدب له، ای دعاه فأجابه له، و یقال انتدب اﷲ تعالی لمن خرج فی سبیله، یعنی بمغفرت او اجابت کرد خدای تعالی یا ضامن و متکفل او گشت بمغفرت یا شتابی کرد در ثواب و نیکو پاداش او یا از فضل و لطف خود ثابت کرد و حکم نمود بمغفرت او. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج) (از اقرب الموارد) ، هیزم چیدن و فراهم آوردن آنرا. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). جمع کردن هیزم. (از اقرب الموارد). گرد آوردن گندم را. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از آنندراج). گرد آوردن طعام را و نشب گرفتن از آن. (از اقرب الموارد). گرفتن نشب را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
بزودی پاسخ کردن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (تاج المصادر بیهقی). یقال ندبه فانتدب له، ای دعاه فأجابه له، و یقال انتدب اﷲ تعالی لمن خرج فی سبیله، یعنی بمغفرت او اجابت کرد خدای تعالی یا ضامن و متکفل او گشت بمغفرت یا شتابی کرد در ثواب و نیکو پاداش او یا از فضل و لطف خود ثابت کرد و حکم نمود بمغفرت او. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج) (از اقرب الموارد) ، هیزم چیدن و فراهم آوردن آنرا. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). جمع کردن هیزم. (از اقرب الموارد). گرد آوردن گندم را. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از آنندراج). گرد آوردن طعام را و نشب گرفتن از آن. (از اقرب الموارد). گرفتن نشب را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
سپری کردن باران را. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد). از باران بگذشتن. (تاج المصادر بیهقی). انتکفته ، یعنی بریدم باران را یعنی بریده شد از من. (شرح قاموس).
سپری کردن باران را. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد). از باران بگذشتن. (تاج المصادر بیهقی). انتکفته ُ، یعنی بریدم باران را یعنی بریده شد از من. (شرح قاموس).
برکنده شدن موی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) ، (اصطلاح حقوق و سیاست) کسی که حق شرکت در انتخابات دارد و برای انتخاب نمایندگان مجلس شورای ملی و سنا و دیگر انجمنها رأی میدهد
برکنده شدن موی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) ، (اصطلاح حقوق و سیاست) کسی که حق شرکت در انتخابات دارد و برای انتخاب نمایندگان مجلس شورای ملی و سنا و دیگر انجمنها رأی میدهد
آشکارا گردیدن سوار. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). ظاهر و آشکار شدن سوار. (از اقرب الموارد) ، شتر کشتن بمهمانی از سفر آینده. (منتهی الارب) (آنندراج). شتر کشتن در مهمانی از سفر آینده. (ناظم الاطباء). نحر کردن نقیعه (ستور که در مهمانی کشند). (ازاقرب الموارد) ، کشتن شتر و گوسپند غنیمت پیش از قسمت. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از آنندراج). کشتن حیوانی که بغنیمت گرفته باشند پیش از قسمت کردن. (از اقرب الموارد) ، سیراب گردیدن. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج)
آشکارا گردیدن سوار. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). ظاهر و آشکار شدن سوار. (از اقرب الموارد) ، شتر کشتن بمهمانی از سفر آینده. (منتهی الارب) (آنندراج). شتر کشتن در مهمانی از سفر آینده. (ناظم الاطباء). نحر کردن نقیعه (ستور که در مهمانی کشند). (ازاقرب الموارد) ، کشتن شتر و گوسپند غنیمت پیش از قسمت. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از آنندراج). کشتن حیوانی که بغنیمت گرفته باشند پیش از قسمت کردن. (از اقرب الموارد) ، سیراب گردیدن. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج)