گران گردانیدن و سنگین کنانیدن و سبب میل کردن شدن. (ناظم الاطباء). گران گردانیدن و مایل ساختن گرانی بار. (منتهی الارب). گویند: اناء الحمل، اذا اثقله و اماله کذهبت به و اذهبت. (از منتهی الارب).
گران گردانیدن و سنگین کنانیدن و سبب میل کردن شدن. (ناظم الاطباء). گران گردانیدن و مایل ساختن گرانی بار. (منتهی الارب). گویند: اناء الحمل، اذا اثقله و اماله کذهبت به و اذهبت. (از منتهی الارب).
رجوع از غفلت به ذکر. گفته اند که توبه در افعال ظاهری است و انابه در امور باطنی، فرار از خلق به سوی حق، بازگشتن به سوی خدا، توبه کردن، دست برداشتن از گناه، توبه
رجوع از غفلت به ذکر. گفته اند که توبه در افعال ظاهری است و انابه در امور باطنی، فرار از خلق به سوی حق، بازگشتن به سوی خدا، توبه کردن، دست برداشتن از گناه، توبه
روشن کردن: ذکر مقامات او در نصرت دین و انارت معالم یقین از عرض دریا بگذشت. (ترجمه تاریخ یمینی ص 262) ، روشن کردن. (مصادر زوزنی) (تاج المصادر بیهقی). اضائه. تبیین. ایضاح. (یادداشت مؤلف) ، جامه را علم زدن. (مصادر زوزنی). جامه را علم کردن، شکوفه بیاوردن. (تاج المصادر بیهقی). و رجوع به اناره و انارت شود
روشن کردن: ذکر مقامات او در نصرت دین و انارت معالم یقین از عرض دریا بگذشت. (ترجمه تاریخ یمینی ص 262) ، روشن کردن. (مصادر زوزنی) (تاج المصادر بیهقی). اضائه. تبیین. ایضاح. (یادداشت مؤلف) ، جامه را علم زدن. (مصادر زوزنی). جامه را علم کردن، شکوفه بیاوردن. (تاج المصادر بیهقی). و رجوع به اناره و انارت شود
رجوع به اضاءه شود، پشتواره از کتب و جز آن. (آنندراج). پشتواره های کتاب، سنگریزه ها، الحدیث: من زنی من ثیب فضربوه بالاضامیم، ای ارجموه بالحجاره. (ناظم الاطباء). رجوع به اضمامه و اضباره شود
رجوع به اضاءه شود، پشتواره از کتب و جز آن. (آنندراج). پشتواره های کتاب، سنگریزه ها، الحدیث: من زنی من ثیب فضربوه بالاضامیم، ای ارجموه بالحجاره. (ناظم الاطباء). رجوع به اضمامه و اضباره شود
دناءه. پستی و فرومایگی و دونی و پست فطرتی و ناکسی و زبونی و کمینگی. (ناظم الاطباء) (از غیاث). ناکسی و زبونی. (آنندراج). بخل. حقارت. خساست. رذیلت. خست. سفالت. وغادت. نانجیبی. لاّمت. (یادداشت مؤلف) : از دنأت شمر قناعت را همتت را که نام کرده ست آز. ؟ (از کلیله و دمنه). می بینم که کارهای زمانه روی به ادبار دارد و افعال ستوده و اقوال پسندیده مدروس گشته... و لؤم و دنأت مستولی. (کلیله و دمنه). قناعت از دنأت همت... باشد. (کلیله و دمنه). دنأت همت و خساست ابوت او از... مانع شد. (ترجمه تاریخ یمینی). - دنأت طبع، پستی فطرت و بخالت. (ناظم الاطباء). ، بی پروایی از ملامت و حقارت و بیقدری، بخالت. (ناظم الاطباء)
دناءه. پستی و فرومایگی و دونی و پست فطرتی و ناکسی و زبونی و کمینگی. (ناظم الاطباء) (از غیاث). ناکسی و زبونی. (آنندراج). بخل. حقارت. خساست. رذیلت. خست. سفالت. وغادت. نانجیبی. لاَّمت. (یادداشت مؤلف) : از دنأت شمر قناعت را همتت را که نام کرده ست آز. ؟ (از کلیله و دمنه). می بینم که کارهای زمانه روی به ادبار دارد و افعال ستوده و اقوال پسندیده مدروس گشته... و لؤم و دنأت مستولی. (کلیله و دمنه). قناعت از دنأت همت... باشد. (کلیله و دمنه). دنأت همت و خساست ابوت او از... مانع شد. (ترجمه تاریخ یمینی). - دنأت طبع، پستی فطرت و بخالت. (ناظم الاطباء). ، بی پروایی از ملامت و حقارت و بیقدری، بخالت. (ناظم الاطباء)