جدول جو
جدول جو

معنی انأت - جستجوی لغت در جدول جو

انأت
(اِرْ)
گران گردانیدن و سنگین کنانیدن و سبب میل کردن شدن. (ناظم الاطباء). گران گردانیدن و مایل ساختن گرانی بار. (منتهی الارب). گویند: اناء الحمل، اذا اثقله و اماله کذهبت به و اذهبت. (از منتهی الارب).
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

رجوع از غفلت به ذکر. گفته اند که توبه در افعال ظاهری است و انابه در امور باطنی، فرار از خلق به سوی حق، بازگشتن به سوی خدا، توبه کردن، دست برداشتن از گناه، توبه
فرهنگ فارسی عمید
(کَ دَءْ)
روشن کردن: ذکر مقامات او در نصرت دین و انارت معالم یقین از عرض دریا بگذشت. (ترجمه تاریخ یمینی ص 262) ، روشن کردن. (مصادر زوزنی) (تاج المصادر بیهقی). اضائه. تبیین. ایضاح. (یادداشت مؤلف) ، جامه را علم زدن. (مصادر زوزنی). جامه را علم کردن، شکوفه بیاوردن. (تاج المصادر بیهقی). و رجوع به اناره و انارت شود
لغت نامه دهخدا
(کَدْءْ)
به خدای تعالی بازگشتن. (منتهی الارب). بازگشتن بسوی خدا. (از ناظم الاطباء). بازگردیدن بسوی خداو بازگشتن از کارهای بد. توبه کردن و دعا خواستن. (غیاث اللغات) (آنندراج). بازگشتن. (ترجمان جرجانی مهذب عادل بن علی).
لغت نامه دهخدا
(اَ بَ)
دهی است از بخش بردسکن شهرستان کاشمر با 683 تن سکنه. آب آن از قنات و محصول آن پنبه، زیره و گاورس است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(اَ آ)
دورتر: انأی ̍ من الکواکب. (مجمعالامثال میدانی)
لغت نامه دهخدا
(نَ مَ)
رجوع به اضاءه شود، پشتواره از کتب و جز آن. (آنندراج). پشتواره های کتاب، سنگریزه ها، الحدیث: من زنی من ثیب فضربوه بالاضامیم، ای ارجموه بالحجاره. (ناظم الاطباء). رجوع به اضمامه و اضباره شود
لغت نامه دهخدا
(دَ ءَ)
دناءه. پستی و فرومایگی و دونی و پست فطرتی و ناکسی و زبونی و کمینگی. (ناظم الاطباء) (از غیاث). ناکسی و زبونی. (آنندراج). بخل. حقارت. خساست. رذیلت. خست. سفالت. وغادت. نانجیبی. لاّمت. (یادداشت مؤلف) :
از دنأت شمر قناعت را
همتت را که نام کرده ست آز.
؟ (از کلیله و دمنه).
می بینم که کارهای زمانه روی به ادبار دارد و افعال ستوده و اقوال پسندیده مدروس گشته... و لؤم و دنأت مستولی. (کلیله و دمنه). قناعت از دنأت همت... باشد. (کلیله و دمنه). دنأت همت و خساست ابوت او از... مانع شد. (ترجمه تاریخ یمینی).
- دنأت طبع، پستی فطرت و بخالت. (ناظم الاطباء).
، بی پروایی از ملامت و حقارت و بیقدری، بخالت. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(مُ ءَ)
دورکرده. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(اَ)
درنگ. (غیاث اللغات). توقف و درنگی. تأنی. آهستگی. (فرهنگ فارسی معین) :
لیک مؤمن زاعتماد آن حیات
می کند غارت بمهل و با انات.
مولوی (مثنوی).
لغت نامه دهخدا
(عَ جَ رَ)
نالیدن، یا نالیدن بلندتر از انین. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). نهت. (معجم متن اللغه). نئیت. (المنجد) ، حسد بردن: نأت فلاناً، حسد برد آن را. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (از معجم متن اللغه). نئیت. (المنجد) ، به کندی رفتن: نأت نأتاً، سعی سعیاً بطیئاً. (معجم متن اللغه). رجوع به نأث شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از انابت
تصویر انابت
به خدای تعالی بازگشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انابت
تصویر انابت
((اِ بَ))
برگشتن از گناه، توبه کردن، توبه، پشیمانی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از انات
تصویر انات
((اَ))
توقف، آهستگی، بردباری، عمل، وقار
فرهنگ فارسی معین
انابه، پشیمانی، توبه
فرهنگ واژه مترادف متضاد