- اناغالش(اَ لِ)
اناغافش:
دیدم دو چشم رقیب علت رمد دارد
گفتم که این حیوان اناغالش علاج کن.
ابوالمعانی (از فرهنگ شعوری ورق 112 الف).
و رجوع به اناغافش شود، خوابیده یافتن کسی را، کشتن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد) ، شکست دادن و شکستن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) : انامت السنه الناس، اذا هشمتهم. (منتهی الارب). لاغر گردانیدن آنان را. (از اقرب الموارد)
دیدم دو چشم رقیب علت رمد دارد
گفتم که این حیوان اناغالش علاج کن.
ابوالمعانی (از فرهنگ شعوری ورق 112 الف).
و رجوع به اناغافش شود، خوابیده یافتن کسی را، کشتن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد) ، شکست دادن و شکستن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) : انامت السنه الناس، اذا هشمتهم. (منتهی الارب). لاغر گردانیدن آنان را. (از اقرب الموارد)
