جدول جو
جدول جو

معنی امولپوس - جستجوی لغت در جدول جو

امولپوس
(اُ مُ)
یکی از اهالی تراکس بود که در حدود قرن پانزدهم قبل از میلاد از آن سرزمین به آتیکا گریخت و در آنجا مسکن گزید. امولپوس برحسب روایات قدیم شاعر و جنگجو و کاهن بوده است. (از تمدن قدیم فوستل دو کولانژ ترجمه نصرالله فلسفی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اِ لیو)
پل. یکی از کنسولان معروف روم است که در 227 قبل از میلاد تولد یافت و در 158 قبل از میلاد درگذشت. امیلیوس در اسپانی و مقدونیه بفتوحاتی نایل آمد و شهر اپیروس را قتل عام کرد. (از تمدن قدیم فوستل دو کولانژ ترجمه نصرالله فلسفی)
لغت نامه دهخدا
(اَ/اَ مْ مو)
الحمونیوس. الحموموس. پسر هرمیاس. فیلسوف یونانی اسکندریه، شاگرد ابرقلس بود و در اواخر قرن پنجم و اوایل قرن ششم میلادی میزیست و تفسیرهایی بر ارسطو و فرفوریوس داشت، مانند شرح قاطیغوریاس و شرح طوبیقای ارسطو که بعربی ترجمه شد. از کتب دیگر او شرح مذهب ارسطالیس فی الصانع و اغراض ارسطالیس فی کتبه و حجه ارسطالیس فی التوحید را محققان اسلامی می شناخته اند. (از فهرست ابن الندیم) (از تاریخ الحکمای قفطی ص 256) (از تاریخ علوم عقلی ص 101)
لغت نامه دهخدا
(اَ مُ)
ملقب به سکّاس. فیلسوف یونانی ازاسکندریه بود. وفات وی بسال 243 م. روی داد. بین فلسفۀ افلاطون و ارسطو سازش داد و عقاید شرقی را نیز بدانها افزود، و این غیر از امونیوس پسر هرمیاس است. رجوع به دایرهالمعارف پطرس بستانی شود، قبیله ایست از قریش، اموی ّ و اموی ّ و امیّی بچهار یاء منسوب است بآن. (منتهی الارب). در نسبت به امیه اختلاف کرده اند، گروهی گفته اند منسوب بدان اموی ّ است و گروهی دیگر گفته اند در نسبت باصل برمیگردد و اموی ّ میشود زیرا امیه مصغر امه است و منسوب به امه، اموی ّ میشود. (از صبح الاعشی ج 1 ص 375)
لغت نامه دهخدا
(اُ لَ)
کوه اولمپوس، اولومپوس. اولمپس. اولمپ. المپ. رشته جبالی بطول 40 کیلومتر در شمال یونان بین تسالی و مقدونیه و نزدیک ساحل دریای اژه، قله اش 2917 متر و بلندترین نقاط یونان است. (قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
(مُلُ)
کوه و شهری باستانی در لیدی (آسیای صغیر) که امروز به بوزداغ معروف است. (از لاروس). رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود
لغت نامه دهخدا
(رُ)
بموجب افسانه های قدیم روم نخستین بانی شهر رم بود. پدر او نومیتر برادر آمولیوس پادشاه شهر آلبا بود که بدست برادر هلاک شد و آمولیوس پس از کشتن وی فرزندان او رمولوس و رموس را نیز به رود تیبر انداخت لکن امواج آب آن دو کودک را به ساحل برد و ماده گرگی آن دو را شیر داد و چون به سن رشد رسیدند نخست آمولیوس قاتل پدر را هلاک ساختند، سپس بر فراز تل پالاسیوم شهری بنا نهادند. رمولوس حدود شهر را با شیاری معین کرد و چون برادرش برخلاف قواعد مذهبی از آن حد تجاوز کرد او را بکشت و برای اینکه شهر جدید را جمعیتی گرد آورد آن را مأمن دزدان و راهزنان ساخت. پس از آن بامردم سابین و سایر نواحی اطراف بجنگید و سرانجام به سال 715 قبل از میلاد در میان طوفان سختی درگذشت. (از تمدن قدیم تألیف فوستل دوکولانژ ترجمه نصرالله فلسفی)
لغت نامه دهخدا
(اُ لُ)
قبیله و طایفه و جماعت. (آنندراج). خاندان. دوده. ایل. (یادداشت مؤلف). رجوع به تاریخ غازان شود، قدماء
لغت نامه دهخدا
تصویری از اولوس
تصویر اولوس
سفید (اسب) : (چنین گویند که از چار پایان هیچ صورت نیکوتر از اسب نیست چه وی شاه همه چهار پایان چرنده است... و گویند آن فریشته که گردون آفتاب کشد بصورت اسبیست الوس نام) (نوروزنامه 2- 51)
فرهنگ لغت هوشیار