- امسال
- سال حاضر، سال جاری
معنی امسال - جستجوی لغت در جدول جو
- امسال
- سالی که در آن هستیم، سال جاری، در سالی که در آن هستیم، در سال جاری
- امسال ((اِ))
- سالی که در آن هستیم، همین سال
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
منسوب به امسال، همین سال امسال
مربوط به امسال، در سال جاری
مربوط به امسال
فرستادن، گسیل کردن
جمع سمله، لای آن چه تک تالاب گرد آید کاهیده ای اسمعیل از نام ها، آشتی دادن، کهن جامگی
فرستادن
داراک، دارایی، دارایی ها
همانند
جمع غسل، آبی که با آن طهارت کنند
مثلها، مانندها
شمشیر از نیام برکشیدن
جمع میل
زمان دادن، فرصت دادن
بچه افکندن افگانگی (آفگانه بچه نارس که بیفتد)، پیخال افکندن (پیخال فضله مرغان راگویند، برآوردن بارآوردن درخت، دوشیدن همه شیر را، تباه کردن دارایی را ول گساریدن (گساریدن مصرف کردن) ول هزینگی (ولخرجی)
چنگ در زدن، باز ایستادن، خودداری کردن از خوردن غذا بازایست خود داشت وایستادن، زفتی، خشکی (یبوست) باز ایستادن، خودداری کردن از خوردن غذا، چنگ در زدن تشبث کردن، خاموش شدن، باز داشتن، نگاهداشتن، خودداری، کم خواری، بخل خست زفتی. یا امزجه در غذا. کم خوردن
پرواسیدن: به دست چیزی راسودن بسودن
فرونشستن چون فرونشستن آماس
پلاسها، جاده ها
خشک شدن سال خشک شدن زمین
جمع مال
به ستوه آوردن ستوهاندن، دراز شدن راس (سفر)، تنگدل گرداندن، فروخواندن، بر نوشتن، نان پختن: بر ریگ گرم سنگک پختن بستوه آوردن ملول کردن ستوه کردن، ملول کردن، به ستوه آوردن
ترکی زنخدان
شیر به شیر زاییدن
شتابانیدن دور کردن از نیاز
فرزند بوجود آوردن
ملول کردن، به ستوه آوردن
مثل، جمع مثل، مثل، داستان
مال ها، دارایی ها، جمع واژۀ مال
به گرو دادن، گرو کردن، حرام کردن چیزی
دو تن که به یک اندازه عمر کرده باشند، هم سن
مهلت دادن، زمان دادن، فرصت دادن، سستی و کاهلی
میل ها، خواست ها، تمایل ها، رغبت ها، اشتها ها، محبت ها، خمیدن ها، برگردیدن ها، یک سو شدن ها، انحراف ها، جمع واژۀ میل