برتری داشتن، مزیت داشتن، اجازه ای که دولت برای احداث کارخانه یا استخراج معدن یا انتشار روزنامه یا برخی کارهای دیگر به کسی بدهد، پروانه، جواز، نمرۀ مسابقات
برتری داشتن، مزیت داشتن، اجازه ای که دولت برای احداث کارخانه یا استخراج معدن یا انتشار روزنامه یا برخی کارهای دیگر به کسی بدهد، پروانه، جواز، نمرۀ مسابقات
جدا شدن. (تاج المصادر بیهقی) (مصادر زوزنی) (مؤید الفضلاء) (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). جدا شدن از یکدیگر. (ترجمان علامۀ جرجانی) (فرهنگ فارسی معین). جدایی و انفصال و تفریق. (ناظم الاطباء) : در چشم پاک بین نبود رسم امتیاز در آفتاب سایۀ شاه و گدا یکی است. صائب.
جدا شدن. (تاج المصادر بیهقی) (مصادر زوزنی) (مؤید الفضلاء) (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). جدا شدن از یکدیگر. (ترجمان علامۀ جرجانی) (فرهنگ فارسی معین). جدایی و انفصال و تفریق. (ناظم الاطباء) : در چشم پاک بین نبود رسم امتیاز در آفتاب سایۀ شاه و گدا یکی است. صائب.
آب خورانیدن مردم و کارد را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، امحاح کتاب، خواندن آن. (از اقرب الموارد) ، امحاح خانه، از میان رفتن اثر آن. (از اقرب الموارد)
آب خورانیدن مردم و کارد را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، امحاح کتاب، خواندن آن. (از اقرب الموارد) ، امحاح خانه، از میان رفتن اثر آن. (از اقرب الموارد)