برکشیدن شمشیر. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (آنندراج) (ناظم الاطباء). برکندن از جای برکشیدن نیزه. (از اقرب الموارد) ، منت نهادن. (تاج المصادر بیهقی) (مصادر زوزنی) (غیاث اللغات) (آنندراج). منت گذاشتن. (فرهنگ فارسی معین). برشمردن نیکی های خویش برکسی. (از اقرب الموارد) :
ماه وفای ترا کسوف نامد ز غدر
گلبن جود ترا خار نگشت امتنان.
مسعودسعد.
، منت داشتن. منت پذیرفتن. سپاس داشتن. (فرهنگ فارسی معین). سپاسداری. سپاسگزاری. و رجوع به منت شود، منت و احسان و نیکویی. (ناظم الاطباء).
- امتنان داشتن، منت داشتن. (ناظم الاطباء).
- اظهار امتنان کردن، اظهار نیکویی و احسان کردن. (ناظم الاطباء)
برکشیدن شمشیر. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (آنندراج) (ناظم الاطباء). برکندن از جای برکشیدن نیزه. (از اقرب الموارد) ، منت نهادن. (تاج المصادر بیهقی) (مصادر زوزنی) (غیاث اللغات) (آنندراج). منت گذاشتن. (فرهنگ فارسی معین). برشمردن نیکی های خویش برکسی. (از اقرب الموارد) :
ماه وفای ترا کسوف نامد ز غدر
گلبن جود ترا خار نگشت امتنان.
مسعودسعد.
، منت داشتن. منت پذیرفتن. سپاس داشتن. (فرهنگ فارسی معین). سپاسداری. سپاسگزاری. و رجوع به منت شود، منت و احسان و نیکویی. (ناظم الاطباء).
- امتنان داشتن، منت داشتن. (ناظم الاطباء).
- اظهار امتنان کردن، اظهار نیکویی و احسان کردن. (ناظم الاطباء)