- امتداش
- گرفتن، ربودن
معنی امتداش - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
راستا
کلوخ گرفتن
دراز و کشیده شدن، طول مد وکشش، کشیدگی و درازی
ستودن، فراخ شدن
سوخته شدن سوزش
دراز شدن، کشیده شدن، طول کشیدن، کشیدگی، کشش، درازی، راستا
واپس شدن
چیز نو آوردن
کورکردن
هم خراشی: خراشیدن همدیگر را، پیشه گری، به زورخواهی
چاکر گرفتن، پرشک خواستن (پرشک خدمت)
کوشش دربریدن، ربودن
فریفتن ترفند زدن
شکار رمانی شکار رماندن، در میان گرفتن
گیاهجویی
بر افروختگی، تافتگی
خشم گرفتن
نیکو شدن حال کسی نیکو شدن احوال، حسن حال
درآویختن کرکم آلایی (کرکم زعفران)
به لرزش در آمدن
دوک و دوکدان ساختن
آلوده شدن، برگردیدن
رد شدن، بر گشتن از دین
چادر بر خویشتن افکندن
راست شدن استوار گردیدن
استوار وقوی شدن
نوآوری، نویابی
آغاز، آغازیدن، نخست
لزرش، لرزه، لرزیدن، نوسان
میانه روی، ترازینه
توانش، دستواری
آزمون، آزمایش