- امارات
- فرمانروائی
معنی امارات - جستجوی لغت در جدول جو
- امارات
- امارت ها، ولایت ها، جمع واژۀ امارت
- امارات
- اماره ها، نشانه ها، جمع واژۀ اماره
- امارات ((اِ))
- جمع اماره (امارت)، ولایت ها، فرمانفرمایی ها، سرداری ها
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جمع اداره، اواره ها گردانه ها، جمع اداره
جمع اشاره، علامتها
جمع جمار
جمع امانت
جمع امور، کارها جمع امور، جمع الجمع امر: (صدر اعظم امورات لازمه مهمه را بخاکپای مبارک عرضه داشته) (از لایحه قانون مشیر الدوله صدر اعظم که بصحه ّ ناصرالدین شاه رسیده)
جنگ کردن، جدال کردن، پیکار کردن
اشاره، نشان دادن چیزی یا کسی با حرکت چشم یا انگشت، با تکان دادن چشم و ابرو یا دست مطلبی را به کسی فهماندن یا به کاری فرمان دادن، سخن مختصر و با ایجاز
امانت، امین بودن، مقابل خیانت، راستی و درستکاری، جمع امانات، مالی یا چیزی که به کسی می سپارند تا از آن نگه داری کند، ودیعه، دادن چیزی به کسی برای اینکه از آن نگه داری کند
جمع عمارت، ساختمانها
جنگ کردن جدال کردن، جدال ستیزه
Allusions
намёки
Anspielungen
натяки
aluzje
alusões
allusioni
alusiones
allusions
toespelingen
การกล่าวถึงเป็นนัย
sindiran
حماسةٌ
संकेत
רמיזות