جدول جو
جدول جو

معنی الیکک - جستجوی لغت در جدول جو

الیکک(اُ کُ)
این نام را در ’زرین گل’ به گونه ای از پرن دهند، و آنرا در آستارا گیلاس، در رامیان و زیارت آلوکک، در نور و کجور هلیکک، در شیرگاه هلار، در طوالش گیله بند، و در رامسر و شهسوار هلوانه مینامند. در جنگلهای کرانۀ دریای مازندران از جلگه تا مرز فوقانی جنگل یافته میشود. درخت آلبالوی اهلی از این گونه است. (از جنگل شناسی ساعی ج 1 ص 240)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از الیکا
تصویر الیکا
(دخترانه)
نام روستایی در مازندران
فرهنگ نامهای ایرانی
(کُ کَ / کُ)
نامی است که در کجور به اشنگور دهند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). از درختچه های جنگلی ایران و از گونه های تنگرس است که در مرز فوقانی جنگل می روید و آن را در درفک، سیاه درخت و در کلاردشت، خرزال و در پل زنگوله، کلیکک و در زیارت، اشنگور و در کتول، خوشه انگور گویند. (جنگل شناسی کریم ساعی ج 1 ص 261)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
به معنی لیک است که خرچال باشدو او پرنده ای است کبودرنگ به سرخی مائل. (برهان)
لغت نامه دهخدا
تصویری از کلیکک
تصویر کلیکک
کلیک: (انگشت کلیکک و ابهام هم برین قیاس یاران برابر نه افتند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هلیکک
تصویر هلیکک
آلبالوی جنگلی را گویندکه آلولک نیز گفته میشود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از الیک
تصویر الیک
بسوی تو
فرهنگ لغت هوشیار
درختی است از تیره پروانه واران که دارای شاخه های خاردار است. میوهءاین گیاه غلاف مانند (شبیه میوه لوبیا) است و دارای ماده ای قندی است که در تهیه نوعی مشروب بکار میرود. این درخت در جنگلهای شمالی ایران نیز فراوان است للکی لیلکی لیلک للک لک کرات لالیک
فرهنگ لغت هوشیار
آلت تناسلی پسر بچه
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع دهستان اوزرود علیای نور، نام دهکده ای در نور
فرهنگ گویش مازندرانی
میوه ای جنگلی شبیه آلوچه ی ریز که از درختچه ای به همین نام
فرهنگ گویش مازندرانی
پرنده ای است که در کنار رودخانه زندگی کند، پرنده ای از تیره ی کاکایی، پراکندگی و دسته دسته شدن گوسفندان در اثر باد و رعد و برق
فرهنگ گویش مازندرانی