فرقه ای از متصوفۀ مبطله اند، و ایشان موافقند بقرامطه و دهریه که از خواندن و آموختن قرآن و علم دینی اعراض کنند، و گویند که مسلم ظاهر حجاب راه باطن است، و اشعار و ابیات آموزند. کذا فی توضیح المذاهب. (از کشاف اصطلاحات الفنون). و رجوع به فرهنگ مصطلحات عرفا تألیف دکتر سجادی شود
فرقه ای از متصوفۀ مبطله اند، و ایشان موافقند بقرامطه و دهریه که از خواندن و آموختن قرآن و علم دینی اعراض کنند، و گویند که مسلم ظاهر حجاب راه باطن است، و اشعار و ابیات آموزند. کذا فی توضیح المذاهب. (از کشاف اصطلاحات الفنون). و رجوع به فرهنگ مصطلحات عرفا تألیف دکتر سجادی شود
ابن یوسیا. نام پادشاه یهودا بهنگام حملۀ بخت النصر به قدس و نفی یهودیان ببابل. فرعون نیخوا معروف به اعرج از فراعنۀ مصر به سال 609 میلادی هنگام بازگشت از جنگ آشوریان قدس را که تحت الحمایۀ آشوریان بود بتصرف آورد و حکمران آنجا ’یاهو آخاز’ را خلع کرد و به مصر فرستاد و بجای او الیاقیم را برگماشت. لیکن سه سال بعد بخت النصر دوباره بر قدس مسلط شد و همین الیاقیم را که بمصریان تمایل داشت با حضرت دانیال علیه السلام و گروهی دیگر ببابل فرستاد، ولی چند سال بعد، بخت النصر برای سومین بار به قدس آمد و الیاقیم را گرفتار کرد و کشت و برادرش را بجای وی نشانید. اسارت هفتادسالۀ یهودیان از سال نفی همین الیاقیم محسوب میشود. نام اصلی او یواقیم بود و فرعون نیخوا به الیاقیم تغییر داد. (از لغات تاریخیه و جغرافیۀ ترکی ج 1 ص 250). و رجوع به قاموس کتاب مقدس شود کسی را، به عجب آوردن او را. تعجیب. به شگفت آوردن کسی را. شأو اقماء. (منتهی الارب). و رجوع به شگفت شود
ابن یوسیا. نام پادشاه یهودا بهنگام حملۀ بخت النصر به قدس و نفی یهودیان ببابل. فرعون نیخوا معروف به اعرج از فراعنۀ مصر به سال 609 میلادی هنگام بازگشت از جنگ آشوریان قدس را که تحت الحمایۀ آشوریان بود بتصرف آورد و حکمران آنجا ’یاهو آخاز’ را خلع کرد و به مصر فرستاد و بجای او الیاقیم را برگماشت. لیکن سه سال بعد بخت النصر دوباره بر قدس مسلط شد و همین الیاقیم را که بمصریان تمایل داشت با حضرت دانیال علیه السلام و گروهی دیگر ببابل فرستاد، ولی چند سال بعد، بخت النصر برای سومین بار به قدس آمد و الیاقیم را گرفتار کرد و کشت و برادرش را بجای وی نشانید. اسارت هفتادسالۀ یهودیان از سال نفی همین الیاقیم محسوب میشود. نام اصلی او یواقیم بود و فرعون نیخوا به الیاقیم تغییر داد. (از لغات تاریخیه و جغرافیۀ ترکی ج 1 ص 250). و رجوع به قاموس کتاب مقدس شود کسی را، به عجب آوردن او را. تعجیب. به شگفت آوردن کسی را. شَأو اقماء. (منتهی الارب). و رجوع به شگفت شود
گروهی از صوفیۀ مبطله باشند. گویند چون بنده به مرتبۀ ولایت رسد از تحت خطاب امرو نهی برآید و گویند تا انسان بمرتبۀ خطابست بمرتبۀ ولایت نمی رسد و ولی را افضل بر نبی گویند و ظاهر این عقیده کفر محض است و ضلالت بحت. (کشاف اصطلاحات الفنون از توضیح المذاهب)
گروهی از صوفیۀ مبطله باشند. گویند چون بنده به مرتبۀ ولایت رسد از تحت خطاب امرو نهی برآید و گویند تا انسان بمرتبۀ خطابست بمرتبۀ ولایت نمی رسد و ولی را افضل بر نبی گویند و ظاهر این عقیده کفر محض است و ضلالت بحت. (کشاف اصطلاحات الفنون از توضیح المذاهب)
موضعی است بخراسان. (از فرهنگ شاهنامۀ ولف، با قید تردید). نام محلی است در خراسان. (یادداشت موجود در لغت نامه) : به التونیه او کنون رزمجوی سوی جنگ دشمن نهاده ست روی. فردوسی، نیکو برداشته ناشدن زبان جهت گرانی. (منتهی الارب) : و بسیار باشد که مردم الثغ را بیماری گرم افتد زفان گشاده گردد
موضعی است بخراسان. (از فرهنگ شاهنامۀ ولف، با قید تردید). نام محلی است در خراسان. (یادداشت موجود در لغت نامه) : به التونیه او کنون رزمجوی سوی جنگ دشمن نهاده ست روی. فردوسی، نیکو برداشته ناشدن زبان جهت گرانی. (منتهی الارب) : و بسیار باشد که مردم الثغ را بیماری گرم افتد زفان گشاده گردد
از مواد ملونه است که در ریشه نبات الکانا وجود دارد. لیپیدها و سوبرین را قرمزرنگ میسازد وحتی اگر تکه ای از ریشه این نبات را در کنار مقطع قرار دهند قطرات چربی آن رنگ آمیزی میشود. (از گیاه شناسی ثابتی ص 80 و 81). و رجوع به همین کتاب ص 57 شود
از مواد ملونه است که در ریشه نبات الکانا وجود دارد. لیپیدها و سوبرین را قرمزرنگ میسازد وحتی اگر تکه ای از ریشه این نبات را در کنار مقطع قرار دهند قطرات چربی آن رنگ آمیزی میشود. (از گیاه شناسی ثابتی ص 80 و 81). و رجوع به همین کتاب ص 57 شود
دهی است از دهستان حسنوند بخش سلسله شهرستان خرم آباد. واقع در 7هزارگزی جنوب باختری الشتر و 3 هزارگزی باختر راه شوسۀ خرم آباد به الشتر. هوای آن سرد و دارای 360 تن سکنه است. آب آنجا از چشمه ها تأمین میشود. محصول آن، غلات، برنج، حبوب، لبنیات، پشم و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است ساکنین از طایفۀ حسنوند هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی است از دهستان حسنوند بخش سلسله شهرستان خرم آباد. واقع در 7هزارگزی جنوب باختری الشتر و 3 هزارگزی باختر راه شوسۀ خرم آباد به الشتر. هوای آن سرد و دارای 360 تن سکنه است. آب آنجا از چشمه ها تأمین میشود. محصول آن، غلات، برنج، حبوب، لبنیات، پشم و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است ساکنین از طایفۀ حسنوند هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
یکی از شش فرقۀ مذهب مرجئه. (بیان الادیان). فرقۀ منسوب به غیلان بن مروان قدری از مرجئۀ قدریه. در ترجمه الفرق بین الفرق چنین آمده: غیلان قدری میان قدر و ارجاء جمع کرد و گفت ایمان معرفت دوم به خدای تعالی و مهر و فروتنی بوی و اقرار بدانچه راست که پیغمبر آورده است و همچنین گفت که معرفت نخستین از روی ناچاری است و ایمان نیست. زبرقان در مقالات خود از غیلان آورده است که ایمان اقرار بزبان است. و معرفت بخدای تعالی ضروری فعل خداست و از ایمان نیست، و باز غیلان گفت: ایمان افزایش و کاهش پیدا نکند و مردمان در آن بر یکدیگر برتری ندارند. (ترجمه الفرق بین الفرق ص 211). و رجوع به غزالی نامه ص 70 شود
یکی از شش فرقۀ مذهب مرجئه. (بیان الادیان). فرقۀ منسوب به غیلان بن مروان قدری از مرجئۀ قدریه. در ترجمه الفرق بین الفرق چنین آمده: غیلان قدری میان قدر و ارجاء جمع کرد و گفت ایمان معرفت دوم به خدای تعالی و مهر و فروتنی بوی و اقرار بدانچه راست که پیغمبر آورده است و همچنین گفت که معرفت نخستین از روی ناچاری است و ایمان نیست. زبرقان در مقالات خود از غیلان آورده است که ایمان اقرار بزبان است. و معرفت بخدای تعالی ضروری فعل خداست و از ایمان نیست، و باز غیلان گفت: ایمان افزایش و کاهش پیدا نکند و مردمان در آن بر یکدیگر برتری ندارند. (ترجمه الفرق بین الفرق ص 211). و رجوع به غزالی نامه ص 70 شود
علیائیه. از فرق غلاه و اصحاب ’علیأبن ذراع دوسی’ یا ’اسدی’ هستند که حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) را خدا میدانستند و حضرت رسول را پیغمبری میشمردند که از جانب او به رسالت آمده است. و با غلاه دیگر از قبیل مخمسه و محمدیه در پاره ای از عقاید اشتراک داشتند. و کسی که در انتشار این عقاید سعی بسیار داشت، بشار شعیری از معاصران حضرت صادق (ع) بود و وی خود رابندۀ علی بن ابی طالب (ع) و از جانب او رسولی میدانست که بر محمدیه مبعوث شده است، و با خطابیه یعنی اصحاب ابوالخطاب در چهار کس، یعنی علی و فاطمه و حسن و حسین توافق داشت و میگفت که معنای فاطمه و حسن و حسین تلبیس است و غرض حقیقی درین اسامی ’علی’ است، چه او در امامت بر این سه شخص تقدم دارد. علیاویه در اباحت و تناسخ و تعطیل با مخمسه تفاوتی نداشتند ولی نبوت پیغمبر اسلام و رسالت سلمان فارسی را از جانب او، چنانکه محمدیه میگفتند، نمی پذیرفتند بلکه محمد بن عبدالله را بندۀ علی بن ابی طالب میشمردند. محمدیه میگفتند که چون بشار شعیری منکر رسالت سلمان و ربوبیت حضرت رسول گردید بصورت مرغی که ’علیاء’ نام داشت مسخ شد، و فرقۀ طرفدار او بهمین جهت علیائیه خوانده شدند. مخمسه و علیاویه و محمدیه و خطابیه میگفتند که هر کس خود را به آل محمد منتسب دارد درین ادعا دروغگو و نسبت به خدا مفتری است، مثل یهود و نصاری در آیۀ ’و قالت الیهود و النصاری نحن أبنأالله و أحباؤه. قل فلم یعذبکم بذنوبکم، بل أنتم بشر ممن خلق’ (قرآن 21/5) ، چه عبدالله به عقیدۀ محمدیه، و علی بن ابی طالب به عقیدۀ علیاویه، پروردگارانی باشند که نه از کسی زاده اند و نه ایشان را فرزندی باشد. (از خاندان نوبختی عباس اقبال، ص 259 از رجال کشی، ص 131 و سایر صفحات و خطط ج 4 ص 177 و ابن حزم ص 186)
علیائیه. از فِرَق غُلاه و اصحاب ’علیأبن ذراع دوسی’ یا ’اسدی’ هستند که حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) را خدا میدانستند و حضرت رسول را پیغمبری میشمردند که از جانب او به رسالت آمده است. و با غُلاه دیگر از قبیل مخمسه و محمدیه در پاره ای از عقاید اشتراک داشتند. و کسی که در انتشار این عقاید سعی بسیار داشت، بشار شَعیری از معاصران حضرت صادق (ع) بود و وی خود رابندۀ علی بن ابی طالب (ع) و از جانب او رسولی میدانست که بر محمدیه مبعوث شده است، و با خطابیه یعنی اصحاب ابوالخطاب در چهار کس، یعنی علی و فاطمه و حسن و حسین توافق داشت و میگفت که معنای فاطمه و حسن و حسین تلبیس است و غرض حقیقی درین اسامی ’علی’ است، چه او در امامت بر این سه شخص تقدم دارد. علیاویه در اباحت و تناسخ و تعطیل با مخمسه تفاوتی نداشتند ولی نبوت پیغمبر اسلام و رسالت سلمان فارسی را از جانب او، چنانکه محمدیه میگفتند، نمی پذیرفتند بلکه محمد بن عبدالله را بندۀ علی بن ابی طالب میشمردند. محمدیه میگفتند که چون بشار شعیری منکر رسالت سلمان و ربوبیت حضرت رسول گردید بصورت مرغی که ’عَلیاء’ نام داشت مسخ شد، و فرقۀ طرفدار او بهمین جهت علیائیه خوانده شدند. مخمسه و علیاویه و محمدیه و خطابیه میگفتند که هر کس خود را به آل محمد منتسب دارد درین ادعا دروغگو و نسبت به خدا مفتری است، مثل یهود و نصاری در آیۀ ’و قالت الیهود و النصاری نحن أبنأالله و أحباؤه. قل فلم یعذبکم بذنوبکم، بل أنتم بشر ممن خلق’ (قرآن 21/5) ، چه عبدالله به عقیدۀ محمدیه، و علی بن ابی طالب به عقیدۀ علیاویه، پروردگارانی باشند که نه از کسی زاده اند و نه ایشان را فرزندی باشد. (از خاندان نوبختی عباس اقبال، ص 259 از رجال کشی، ص 131 و سایر صفحات و خطط ج 4 ص 177 و ابن حزم ص 186)
رومانی. قفطی گوید: وی شیخی از شیوخ یونان بود. جالینوس از او یاد کرده و گفته است که الیانوس شیخ او بود و در علم طب تخصص نداشت. (از تاریخ الحکماء ص 65). و رجوع بهمین کتاب و ’الیان’ (نویسندۀ رومی) شود
رومانی. قفطی گوید: وی شیخی از شیوخ یونان بود. جالینوس از او یاد کرده و گفته است که الیانوس شیخ او بود و در علم طب تخصص نداشت. (از تاریخ الحکماء ص 65). و رجوع بهمین کتاب و ’الیان’ (نویسندۀ رومی) شود
ملوک الاسکانیه،.، پادشاهان اشکانی: فاما کتاب کلیله و دمنه فقد اختلف فی امره فقیل عملته الهند و خبر ذلک فی صدر الکتاب و قیل عملته ملوک الاسکانیه و نحلته الهند. (فهرست ابن الندیم از محمد قزوینی درتعلیقات چهارمقاله ص 176). رجوع به اشکانیان شود
ملوک الَاسکانیه،.، پادشاهان اشکانی: فاما کتاب کلیله و دمنه فقد اختلف فی امره فقیل عملته الهند و خبر ذلک فی صدر الکتاب و قیل عملته ملوک الاسکانیه و نحلته الهند. (فهرست ابن الندیم از محمد قزوینی درتعلیقات چهارمقاله ص 176). رجوع به اشکانیان شود
پیروان سلیمان جریز از زیدیه باور داشتند که پیشوایی با سکالش دو تن را رواست و از این روی پذیرای عمر و ابوبکر بودن اگرچه می گفتند که سزاوارتر را که علی علیه السلام بوده برنگزیده اند
پیروان سلیمان جریز از زیدیه باور داشتند که پیشوایی با سکالش دو تن را رواست و از این روی پذیرای عمر و ابوبکر بودن اگرچه می گفتند که سزاوارتر را که علی علیه السلام بوده برنگزیده اند