برقی. الکتریسیته ای. منسوب به الکتریک که در تداول فارسی زبانان بمعنی برق و الکتریسیته استعمال میشود. رجوع به الکتریک و الکتریسیته شود: ماشینهای کوچک الکتریکی درهم و برهم ریخته بود. (سایه روشن صادق هدایت ص 18)
برقی. الکتریسیته ای. منسوب به الکتریک که در تداول فارسی زبانان بمعنی برق و الکتریسیته استعمال میشود. رجوع به الکتریک و الکتریسیته شود: ماشینهای کوچک الکتریکی درهم و برهم ریخته بود. (سایه روشن صادق هدایت ص 18)
آلت آزمایش وجود الکتریسیته که تشکیل شده است از یک شیشه دهانه بسته که میله فلزی از دهانه چوب پنبه آن عبور میکند و منتهی به دو باریکه زرورق فلزی است و مقداری آهک زنده در داخل شیشه (برای جذب بخار آب) قرار داده اند. هنگام آزمایش این دو ورقه زرورق از یکدیگر دور میشوند الکترسکپ الکتریسیته نما
آلت آزمایش وجود الکتریسیته که تشکیل شده است از یک شیشه دهانه بسته که میله فلزی از دهانه چوب پنبه آن عبور میکند و منتهی به دو باریکه زرورق فلزی است و مقداری آهک زنده در داخل شیشه (برای جذب بخار آب) قرار داده اند. هنگام آزمایش این دو ورقه زرورق از یکدیگر دور میشوند الکترسکپ الکتریسیته نما