جدول جو
جدول جو

معنی الکتریک - جستجوی لغت در جدول جو

الکتریک(اِ لِ)
آنچه مربوط به الکتریسیته باشد: جرقۀ الکتریک.
لغت نامه دهخدا
الکتریک
برق فرانسوی کهر بابیک مربوط به الکتریسیته برقی، در فارسی بجای الکتریسیته و برق استعمال شود
فرهنگ لغت هوشیار
الکتریک
برق، کهربا
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از الکتریکی
تصویر الکتریکی
مربوط به الکتریسیته، برقی
فرهنگ فارسی عمید
(اِ لِ)
برقی. الکتریسیته ای. منسوب به الکتریک که در تداول فارسی زبانان بمعنی برق و الکتریسیته استعمال میشود. رجوع به الکتریک و الکتریسیته شود: ماشینهای کوچک الکتریکی درهم و برهم ریخته بود. (سایه روشن صادق هدایت ص 18)
لغت نامه دهخدا
آلت آزمایش وجود الکتریسیته که تشکیل شده است از یک شیشه دهانه بسته که میله فلزی از دهانه چوب پنبه آن عبور میکند و منتهی به دو باریکه زرورق فلزی است و مقداری آهک زنده در داخل شیشه (برای جذب بخار آب) قرار داده اند. هنگام آزمایش این دو ورقه زرورق از یکدیگر دور میشوند الکترسکپ الکتریسیته نما
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از الکترود
تصویر الکترود
نقطه ای که برق وارد جسمی میشود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از الکترون
تصویر الکترون
حاوی برق منفی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از الکترونیک
تصویر الکترونیک
فرانسوی کهربیک پدید آمده بوسیله الکترن ها
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی کهرب گشت جسمی یا جرمی که بدان الکتریسیته وارد کنند و یا الکتریسیته را از آن عبور دهند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از الکترال
تصویر الکترال
انتخابی
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به الکتریک مربوط به الکتریسیته. برقی: لوازم الکتریکی، مغازه و دکان فروش لوازم برقی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از الکتریکی
تصویر الکتریکی
((اِ لِ))
برقی، مغازه و دکان فروش و تعمیر لوازم برقی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از الکتریکی
تصویر الکتریکی
كهربائيٌّ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از الکتریکی
تصویر الکتریکی
Electric, Electrical
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از الکتریکی
تصویر الکتریکی
électrique
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از الکتریکی
تصویر الکتریکی
elektryczny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از الکتریکی
تصویر الکتریکی
umeme
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از الکتریکی
تصویر الکتریکی
электрический
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از الکتریکی
تصویر الکتریکی
elektrisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از الکتریکی
تصویر الکتریکی
برقی
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از الکتریکی
تصویر الکتریکی
বৈদ্যুতিক
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از الکتریکی
تصویر الکتریکی
전기의
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از الکتریکی
تصویر الکتریکی
elektrikli, elektriksel
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از الکتریکی
تصویر الکتریکی
电的 , 电气的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از الکتریکی
تصویر الکتریکی
電気の
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از الکتریکی
تصویر الکتریکی
חשמלי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از الکتریکی
تصویر الکتریکی
विद्युत्
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از الکتریکی
تصویر الکتریکی
listrik
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از الکتریکی
تصویر الکتریکی
електричний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از الکتریکی
تصویر الکتریکی
elektrisch
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از الکتریکی
تصویر الکتریکی
eléctrico
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از الکتریکی
تصویر الکتریکی
elettrico
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از الکتریکی
تصویر الکتریکی
elétrico
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از الکتریکی
تصویر الکتریکی
ไฟฟ้า
دیکشنری فارسی به تایلندی