جدول جو
جدول جو

معنی الکتریسین - جستجوی لغت در جدول جو

الکتریسین
متخصص و مهندس برق
تصویری از الکتریسین
تصویر الکتریسین
فرهنگ لغت هوشیار
الکتریسین
کسی که وسایل برقی را راه اندازی می کند، برق کار
تصویری از الکتریسین
تصویر الکتریسین
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از الکتریسیته
تصویر الکتریسیته
قوه برق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از الکتریسیته
تصویر الکتریسیته
برق، جریان انرژی الکتریکی
الکتریسیتۀ القایی: الکتریسیته ای که در اثر مجاورت با جسم الکتریسیته دار تولید شود
فرهنگ فارسی عمید
((اِ لِ تِ تِ))
شکلی از انرژی که در بعضی از ذرات اتمی ایجاد می شود و قابل تبدیل به اشکال دیگر انرژی است
فرهنگ فارسی معین
منسوب به الکتریک مربوط به الکتریسیته. برقی: لوازم الکتریکی، مغازه و دکان فروش لوازم برقی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از الکتریکی
تصویر الکتریکی
مربوط به الکتریسیته، برقی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از الکتریکی
تصویر الکتریکی
((اِ لِ))
برقی، مغازه و دکان فروش و تعمیر لوازم برقی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از الکتریکی
تصویر الکتریکی
Electric, Electrical
دیکشنری فارسی به انگلیسی
электрический
دیکشنری فارسی به روسی
يرفض , تخفيفٌ
دیکشنری فارسی به عربی
विद्युत्
دیکشنری فارسی به هندی
বৈদ্যুতিক
دیکشنری فارسی به بنگالی