جدول جو
جدول جو

معنی الوب - جستجوی لغت در جدول جو

الوب(اُ)
ترکی است بمعنی شده. (غیاث اللغات). در زبان کنونی آذربایجان اولوب نویسند ازمصدر اولماق، و دو معنی دارد: ’شده است’ و ’شدن’
لغت نامه دهخدا
الوب(اَ)
ریح الوب، باد سرد که خاک را ببرد، الکه و یورت و محله: از راه گرجستان به دربند رفت و از آنجا به الوس ازبک درآمد. (ذیل حافظ ابرو بر رشیدی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از الوا
تصویر الوا
(دخترانه و پسرانه)
ستاره، از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از دلاوران ایرانی و نیزه دار رستم پهلوان شاهنامه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ایوب
تصویر ایوب
(پسرانه)
آنکه به خدا رجوع می کند، نام یکی از پیامبرآنکه خداوند او را به بلاهای فراوان دچار کرد و سپس او را عافیت بخشید و به همین دلیل به صبر وشکیبایی شهرت دارد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از اسلوب
تصویر اسلوب
طرز، طریقه، شیوه، راه و روش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از الوا
تصویر الوا
صبر زرد، صمغی بسیار تلخ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از الوف
تصویر الوف
خوگیر، بسیار الفت گیرنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اصوب
تصویر اصوب
صواب تر، راست تر، درست تر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قلوب
تصویر قلوب
قلب ها، دل ها، میانها، وسط ها، جمع واژۀ قلب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از الوف
تصویر الوف
الف ها، هزاران، جمع واژۀ الف
فرهنگ فارسی عمید
(اَ بُ)
الوپیاس. اسم نباتی است کمتر از یک زرع و مایل بسرخی و زردی، شاخهایی باریک و صلب و پوستی سیاه و برگی ریز و گلی نرم مایل بسرخی و زردی دارد. بیخ آن شبیه چغندر و با رطوبت و تندطعم و تخم آن شبیه بتخم افتیمون است و در ریگزارها و کنار آبها میروید. در سیم گرم و خشک و جالی و غسال و مقطع و مفتح است. یک درهم از تخم آن تا دو مثقال با یک درهم نمک و چهار اوقیه آب و یک اوقیه سرکه مسهلی قوی است و برای رفع جنون سخت و غیر قابل علاج بسیار مؤثر و پوست بیخ آن در این فعل قویتر و جهت یرقان اسود نافع است و مورث سجح میباشد و مصلح آن کتیراو عناب و قدر شربتش تا سه درهم و از پوست بیخ آن تادو درهم است. (از تحفۀ حکیم مؤمن ص 31 و 32). و رجوع به تذکرۀ داود ضریر انطاکی ج 1 ص 58 و مفردات ابن البیطار ص 53 و ترجمه فرانسوی ’مفردات’ ص 127 شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از الوث
تصویر الوث
آهسته رو، گران زبان، توانا، ناتوان سست از واژه های دو پهلو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طلوب
تصویر طلوب
بسیار خواهنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غلوب
تصویر غلوب
غالب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قلوب
تصویر قلوب
جمع قلب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سلوب
تصویر سلوب
بچه انداخته، بچه مرده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خلوب
تصویر خلوب
فریبا زن، دروغگو و فریبنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از الوا
تصویر الوا
صمغی است بسیار تلخ صبر زرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از الوط
تصویر الوط
رند ولگرد چسبانتر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از الوش
تصویر الوش
ترکی ته خوان نان ریزه ترکی بهره بخش راش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از الوغ
تصویر الوغ
ترکی کلان بزرگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از الوف
تصویر الوف
خوگیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از الوک
تصویر الوک
پیک، فرستادن، پیام پروانه، پیغام
فرهنگ لغت هوشیار
سریانی دوازدهمین ماه سال سریانی برابر با آذر انجیر معابد دوازدهمین ماه سال سریانی ایلول
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از الوه
تصویر الوه
تلخشیر از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اصوب
تصویر اصوب
نیک تر، صواب تر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اسلوب
تصویر اسلوب
راه، روش، طریق، طرز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اروب
تصویر اروب
سرگردان، تن آسایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ادوب
تصویر ادوب
جمع داب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اچوب
تصویر اچوب
ترکی گشاده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اجوب
تصویر اجوب
برنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احوب
تصویر احوب
گنهکار، فرزند نافرمانبردار فرزند نافرمان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اسلوب
تصویر اسلوب
((اُ))
شیوه، روش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اصوب
تصویر اصوب
((اَ وَ))
صواب تر، درست تر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از الوف
تصویر الوف
خوگیر، مهرجوی
فرهنگ فارسی معین