جدول جو
جدول جو

معنی الهامیه - جستجوی لغت در جدول جو

الهامیه
فرقه ای از متصوفه که در پاره ای عقاید با قرامطه توافق دارند و از قرائت قرآن و آموختن آن اعراض کنند
فرهنگ فارسی عمید
الهامیه(اِ می یَ)
فرقه ای از متصوفۀ مبطله اند، و ایشان موافقند بقرامطه و دهریه که از خواندن و آموختن قرآن و علم دینی اعراض کنند، و گویند که مسلم ظاهر حجاب راه باطن است، و اشعار و ابیات آموزند. کذا فی توضیح المذاهب. (از کشاف اصطلاحات الفنون). و رجوع به فرهنگ مصطلحات عرفا تألیف دکتر سجادی شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اعلامیه
تصویر اعلامیه
مجموعه قوانینی که از طرف دولت، حزب یا جمعیتی منتشر می شود و مطلبی را بدون بحث و تفسیر به اطلاع عموم می رساند مثلاً اعلامیۀ حقوق بشر
فرهنگ فارسی عمید
(اِ ری یَ / یِ)
در تداول فارسی، ورقه ای که مقصدی را در آن بیان کنند. نشریه ای که بمنظور آگاهی مردم اعلان کنند، بازگفتن. (یادداشت مؤلف). (از منتخب) (کنز) (غیاث) (آنندراج). اعادت. اعاده. رجوع به دو صورت مذکور شود، برگردانیدن. برگرداندن. (یادداشت مؤلف). بازگردانیدن. (یادداشت مؤلف). واگردانیدن. (یادداشت مؤلف). واگردانیدن. (زوزنی). عود دادن. (فرهنگ نظام). واگردانیدن. (زوزنی). بازگردانیدن. (از منتخب) (از کنز) (غیاث) (فرهنگ نظام) (از تاج المصادر بیهقی) (آنندراج). لفظ مذکور در عربی با حرف تاء اعادت است ولی در فارسی با تاء (اعادت) و با هاء ملفوظ (اعاده) و با هاء زاید هر سه استعمال می شود اما استعمال با حرف تاء در غیر تکلم است. (فرهنگ نظام) ، بازگشت. (ناظم الاطباء) ، بازداشت خواستن کسی را. (تاج المصادر بیهقی) ، در تداول دانش بدیع، اعاده از هنرهای لفظی ’محسنات بدیعی’ است، چنانکه لفظی را برای تأکید اعاده کنند با امکان بی نیازی از آن همچون آیۀ ’الذین کذّبوا شعیباً کأن لم یغنوا فیها الذین کذّبوا شعیباً کانوا هم الخاسرین’ (قرآن 92/7) ، همانا اعادۀ کلمه موصول و صلۀ ’الذین کذبوا شعیباً’ آن با امکان بی نیازی از آن برای تأکید و اهتمام بمضمون دو جمله و اظهار این است که هر یک مقصودند بالذات و مستقل اند علیحده. و چنانکه در قول منوچهری:
ماند ورشان بمطرب کوفی
ماند ورشان بمقری بصری.
اعادۀ جمله برای اهتمام هر یک از دو تشبیه است. و چنانکه در قول رودکی:
چومیر ابونصر آنجا برون کشد شمشیر
چو میر ابونصر آنجا ببر کند خفتان.
(از هنجار گفتار ص 297).
و رجوع به تأکید لفظی از نظر نحو شود، در زبان فارسی دو گونه اعاده می توان یافت: 1- نخست اعادۀ عین کلمه یا جمله از نظر تأکید که آن را تأکید لفظی گویند چون: گفتم برو، گفتم برو. یا برگرد، برگرد. یا در پاسخ کسی که گوید چه را خواستی ؟ گویند: کتاب را کتاب را. و در نوشته های شاعران و نویسندگان نیز شاهدهای فراوان می توان بدست آورد. 2- اعاده با تکرار فاعل یا مفعول یا یکی دیگر از اجزای سخن در جمله های دراز چنانکه بیهقی آرد: ’از فقیه بوحنیفه اسکافی درخواستم قصیده ای گفت، بجهت گذشته شدن سلطان محمود و آمدن امیرمحمد بر تخت و مملکت گرفتن مسعود، و بغایت نیکو گفت و فالی زده بودم که چون بی صلت و مشاهره، این چنین قصیده گوید اگر پادشاهی به وی اقبال کند ابوحنیفه سخن به چه جایگاه رساند’. (ص 380 چ فیاض). و در بلعمی و داراب نامه و سمک عیار و دیگر متنهانیز این شیوه متداول است، بویژه در جمله های بزرگ تاخاطر خواننده مشوش نشود. رجوع به مقالۀ ’شیوه ای درنثر قدیم’ بقلم پروین گنابادی در مجلۀ ماهنامۀ فرهنگ شمارۀ پنجم و ششم خردادماه 1341 هجری شمسی شود، در نزد فقیهان شافعی عبارت از اقسام حکم است به اعتبار متعلق آن که فعل یا کار است و آن عملی است که بهنگام گزاردن یا ادای آن بار دوم انجام پذیرد ازینرو که در بار نخست خللی بدان راه یافته است و برخی گویند بسبب عذری انجام می گیرد، چنانکه نمازگزار منفرد هر گاه بار دیگر با جماعت نماز گزارد، این عمل دوم وی اعادت خواهد بود زیرا فضیلت جویی عذری است بجز عمل نخست، چه خللی در آن نیست. این گفتۀ صاحب عضدی و صاحب کشف البرذوی است. برخی از اصولیان گفته اند: ادا یا گزاردن از نظر شرع تسلیم عین واجب در وقت معین آن و قضاء از نظر شرع تسلیم مثل واجب در غیر وقت معین آن است و اعادت اتیان مثل واجب بر صفت کمال باشد چنانکه هر گاه بر مکلف عملی موصوف بصفتی واجب باشد و آن را بر وجه نقصان فاحش ادا کند اعادت آن بر وی واجب می شود و این اعادت بعین اتیان مثل اول بر صفت کمال است. چنین است در کتاب میزان. بنابراین هر گاه عملی را دوباره در وقت یا خارج از وقت انجام دهد آن را اعادت نامند. سپس صاحب کشف البرذوی آرد: هر گاه اعادت واجب باشد چنانکه عمل نخست بفساد انجام گیرد همچون ترک قرائت یا در مثل ترک رکنی از نماز، در این صورت داخل در اداء یا قضاء (فریضه) خواهد بود زیرا بعلت فساد راه یافتن به عمل نخست از نظر شرع در حکم عدم قرار می گیرد و ازینرو اگر آن را در وقت انجام دهد اداء یا گزاردن خواهد بود و اگر در خارج از وقت به انجام دادن آن قیام کند آن را باید در حکم قضا شمرد. و هر گاه اعادت واجب نباشد چنانکه عمل نخست ناقص انجام گیرد نه فاسد، همچون ترک کردن کسی چیزی را در نماز که ترک آن سجدۀ سهو را بر وی واجب کند، آن وقت عمل دوم در شمار اداء و قضا داخل نخواهد بود زیرا ادا و قضا از اقسام واجب به امراند چنین اعادتی واجب نیست و بنابراین عمل نخست در شمار واجب است نه دوم و دوم بمنزلۀ سجدۀ سهو است. (از کشاف اصطلاحات الفنون)
لغت نامه دهخدا
(اِ می یَ / یِ)
ورقه ای خطی یا چاپی که در آن امری را بسمع مردم برسانند. (فرهنگ فارسی معین). بیان نامه. اعلان. نوشته ای که بمنظور آگاه ساختن مردم بر امری انتشار دهند. (از یادداشتهای مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(اِ)
یکی از شاعران عثمانی و از مردم استانبول بود. وی یکی ازمشایخ طریقت نقشبندی و مرید حکیم چلبی افندی از خلفای امیر بخاری بود. اشعاری درویشانه و صوفیانه دارد. (از قاموس الاعلام ترکی ج 2). و رجوع بهمین کتاب شود
لغت نامه دهخدا
(اِ)
معبودیت. الوهیه. الوهه. الهیه. (از اقرب الموارد). رجوع بهمین کلمات شود
لغت نامه دهخدا
ورقه ای که اظهارات شخصی را در آن نویسند. ورقه ای که از اداره ای برای کسی فرستندو تقاضای طلب یا مالیات و امثال آن کنند: اظهار نامه مالیاتی اظهار نامه گمرکی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از النهایه
تصویر النهایه
عاقبت نهایت آنکه سرانجام بالاخره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از الهامات
تصویر الهامات
جمع الهام
فرهنگ لغت هوشیار
آگاهنامه آگهی ورقه ای خطی یا چاپی که در آن امری را بسمع مردم برسانند. ورقه ای جهت آگاهی مردم که از طرف دولت یا حزبی صادر شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعلامیه
تصویر اعلامیه
((اِ مِ یِّ))
مطلبی که به صورت کتبی یاشفاهی اعلام شود، آگهی، اطلاعیه، اعلان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اعلامیه
تصویر اعلامیه
جارنامه، بانگ نامه، پخشنامه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اعلامیه
تصویر اعلامیه
إعلانٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از اعلامیه
تصویر اعلامیه
Declaration, Proclamation
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از اعلامیه
تصویر اعلامیه
déclaration, proclamation
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از اعلامیه
تصویر اعلامیه
宣言
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از اعلامیه
تصویر اعلامیه
宣言
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از اعلامیه
تصویر اعلامیه
декларация , провозглашение
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از اعلامیه
تصویر اعلامیه
Erklärung, Proklamation
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از اعلامیه
تصویر اعلامیه
اعلان
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از اعلامیه
تصویر اعلامیه
ঘোষণা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از اعلامیه
تصویر اعلامیه
tamko, tangazo
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از اعلامیه
تصویر اعلامیه
ilan, bildiri
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از اعلامیه
تصویر اعلامیه
선언
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از اعلامیه
تصویر اعلامیه
הצהרה , הַכרָזָה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از اعلامیه
تصویر اعلامیه
deklaracja, proklamacja
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از اعلامیه
تصویر اعلامیه
घोषणा , उद्घोषणा
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از اعلامیه
تصویر اعلامیه
deklarasi, proklamasi
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از اعلامیه
تصویر اعلامیه
ประกาศ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از اعلامیه
تصویر اعلامیه
verklaring, afkondiging
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از اعلامیه
تصویر اعلامیه
декларація , проголошення
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از اعلامیه
تصویر اعلامیه
declaración, proclamación
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از اعلامیه
تصویر اعلامیه
dichiarazione, proclamazione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از اعلامیه
تصویر اعلامیه
declaração, proclamação
دیکشنری فارسی به پرتغالی