جدول جو
جدول جو

معنی اللهیارلو - جستجوی لغت در جدول جو

اللهیارلو(اَلْ لاه)
دهی است از دهستان خروسلو بخش گرمی شهرستان اردبیل در 27 هزارگزی باختر گرمی و ده هزارگزی شوسۀ گرمی - اردبیل. کوهستانی و گرمسیر است. سکنۀ آن 88 تن هستند که مذهب تشیع دارند و بترکی سخن میگویند. آب آن از چشمه، و محصول آن غلات و حبوبات، و شغل مردم زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اللهیار
تصویر اللهیار
(پسرانه)
الله (عربی) + یار (فارسی) آنکه خداوند یار ویاور اوست
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از اللهیار
تصویر اللهیار
دوست خدا، کسی که خدا یار و مددکار اوست
فرهنگ فارسی عمید
(اَلْ لاه)
دهی است از دهستان اسفندآباد بخش قروۀ شهرستان سنندج، در 20 هزارگزی شمال خاوری قروه و 60 هزارگزی شمال باختری باباگرگر. جلگه و سردسیر است. سکنۀ آن 50 تن شیعه اند و بترکی سخن میگویند. آب آن از چشمه، و محصول آن غلات و لبنیات، و شغل مردم زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد، و در تابستان از طریق باباگرگر اتومبیل میتوان برد. صنایع دستی زنان قالیچه، جاجیم و گلیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(اَلْ لاه)
یعنی دوست خدا. نامی از نامهای مردان
لغت نامه دهخدا
(اَلْ لاه)
دهی است از دهستان گل فریز بخش خوسف شهرستان بیرجند در 25هزارگزی جنوب خاورخوسف، در دامنه واقع و معتدل است. سکنۀ آن 5 تن شیعۀ فارسی زبانند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا