یکی از چهار طایفه که در فارس و خوزستان ساکن بودند و در زمان مادها از طریق راهزنی میزیستند. شاهان پارس راضی شده بودند به آنان باج دهند. رجوع به تاریخ کرد ص 163 شود
یکی از چهار طایفه که در فارس و خوزستان ساکن بودند و در زمان مادها از طریق راهزنی میزیستند. شاهان پارس راضی شده بودند به آنان باج دهند. رجوع به تاریخ کرد ص 163 شود
نام طایفه ای از صوفیه است. (یادداشت مرحوم دهخدا) : یکی رادیدم که چون مرغ می پرید، چون با او رسیدم گفتم صحبت عزلتیان را چون گذاشتی. (انیس الطالبین بخاری). جماعتی از عزلتیان به عبادت حضرت ایشان آمدند. (انیس الطالبین ص 157). به چه سبب از میان عزلتیان جدا شده ای. (انیس الطالبین ص 164). نقل کردند از برکهالزمان قطب عزلتیان عبدالقدوس الوهاب. (انیس الطالبین ص 227)
نام طایفه ای از صوفیه است. (یادداشت مرحوم دهخدا) : یکی رادیدم که چون مرغ می پرید، چون با او رسیدم گفتم صحبت عزلتیان را چون گذاشتی. (انیس الطالبین بخاری). جماعتی از عزلتیان به عبادت حضرت ایشان آمدند. (انیس الطالبین ص 157). به چه سبب از میان عزلتیان جدا شده ای. (انیس الطالبین ص 164). نقل کردند از برکهالزمان قطب عزلتیان عبدالقدوس الوهاب. (انیس الطالبین ص 227)
دهی است از دهستان مزرج بخش حومه شهرستان قوچان، در 38 هزارگزی شمال خاوری قوچان و 35 هزارگزی خاور شوسۀ عمومی قوچان به باجگیران. کوهستانی و معتدل است. سکنۀ آن 254 تن شیعه هستند و بترکی و کردی سخن میگویند. آب آن از رود اترک، و محصول آن غلات و انگور، و شغل مردم زراعت، مالداری و قالیچه بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از دهستان مزرج بخش حومه شهرستان قوچان، در 38 هزارگزی شمال خاوری قوچان و 35 هزارگزی خاور شوسۀ عمومی قوچان به باجگیران. کوهستانی و معتدل است. سکنۀ آن 254 تن شیعه هستند و بترکی و کردی سخن میگویند. آب آن از رود اترک، و محصول آن غلات و انگور، و شغل مردم زراعت، مالداری و قالیچه بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از دهستان گل فریز بخش خوسف شهرستان بیرجند در 25هزارگزی جنوب خاورخوسف، در دامنه واقع و معتدل است. سکنۀ آن 5 تن شیعۀ فارسی زبانند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از دهستان گل فریز بخش خوسف شهرستان بیرجند در 25هزارگزی جنوب خاورخوسف، در دامنه واقع و معتدل است. سکنۀ آن 5 تن شیعۀ فارسی زبانند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
جمع واژۀ خلوتی. منزوی ها. عزلت نشینان. عزلت گزینان: خلوتیان هر کجا مجلس خاصی کنید ترک ادب باشد ار دردسر آرد خمار. خاقانی. تا همه خلوتیان جام صبوحی گیرند چنگ صبحی بدر پیر مناجات بریم. حافظ. افشای راز خلوتیان خواست کرد شمع. حافظ. مست بگذشتی و از خلوتیان ملکوت بتماشای تو آشوب قیامت برخاست. حافظ
جَمعِ واژۀ خلوتی. منزوی ها. عزلت نشینان. عزلت گزینان: خلوتیان هر کجا مجلس خاصی کنید ترک ادب باشد ار دردسر آرد خمار. خاقانی. تا همه خلوتیان جام صبوحی گیرند چنگ صبحی بدر پیر مناجات بریم. حافظ. افشای راز خلوتیان خواست کرد شمع. حافظ. مست بگذشتی و از خلوتیان ملکوت بتماشای تو آشوب قیامت برخاست. حافظ