جدول جو
جدول جو

معنی السفاقس - جستجوی لغت در جدول جو

السفاقس
رجوع به اللیسفاکن و لسان الابل و ترجمه صیدنه شود، پی کردن شتر. عقر. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

قصبه ای است در خطۀ تونس از آفریقا در میان قابس و مهدیّه در دومنزلی مهدیّه. سور و دژی استوار دارد و زیتون بدانجا فراوان است. (قاموس الاعلام ترکی). رجوع به اسفاکس شود
لغت نامه دهخدا
ابن البیطار در ذیل کلمه سندریطس آرد: و من الناس من یسمیه ایراقلنا و هو نبات مستأنف کونه فی کل سنه و له ورق شبیه بورق النبات الذی یقال له فراسیون الا انه اطول منه مثل ورق النبات الذی یقال له الاسفاقس. (ابن البیطار ج 3 ص 39).
لغت نامه دهخدا
(اِ)
بندری در تونس، در کنار خلیج قابس، دارای 40000 سکنه. فرانسویان بسال 1881م. آنجا را بمباران کردند. و رجوع به اسفاقس شود
لغت نامه دهخدا
(اِ)
باز شدن در. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). در فاشدن. (تاج المصادر بیهقی)
لغت نامه دهخدا
رجوع به اللیسفاکن و لسان الابل و تذکرۀ داود ضریر انطاکی ص 58 شود
لغت نامه دهخدا
(چَ)
باز کردن، چنانکه در را. در فاکردن. (تاج المصادر بیهقی). باز کردن در: اسفق الباب. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(اِ)
برچسبانیدن. (منتهی الارب). بچیزی وادوسانیدن. (مصادر زوزنی). بچیزی بادسانیدن. (تاج المصادر بیهقی). چسبانیدن. (از اقرب الموارد). الزاق. الصاق. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(اِ)
گیاه برآوردن زمین و نو رستن گیاه. (منتهی الارب). نخستین گیاه رویانیدن زمین. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
نام ابزاری است در موسیقی. (دزی ج 1 ص 657)
لغت نامه دهخدا
تصویری از انسفاق
تصویر انسفاق
باز شدن در
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از الساق
تصویر الساق
چسباندن
فرهنگ لغت هوشیار