- التیاق
- دوستی ناب
معنی التیاق - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
میل، شوق، رغبت، شیفتگی، دلبستگی به کسی
شور، آرزومندی
دیری کردن، باز داشتن
نیازمندی: نیازمند شدن
چسبیدن چیزی به چیزی
برچسبیدن دوسانیدن التزاق و التساق و التصاص هر چهار دارای آرش یگانه اند
چسبیدن
پیوستن به کسی
نمناکی چسبناکی
بهم پیوند زدن، سازگاری میان دوچیز، بهبودی یافتن زخم
سوزش دل، آرزومندی
دشوار گشتن
پسر خواندن پسر خواندگی
تشنگی، دمیدن ستاره
درآمیختن، درنگی کردن، فربه شدن، بند کردن، توانا شدن
برگزیدن
ملحق شدن، به کسی پیوستن
شوق داشتن، آرزومند چیزی شدن، آرزومندی
به هم پیوستن و سر به هم آوردن و بهبود یافتن زخم، به هم پیوند دادن، سازش دادن، سازگاری میان دو چیز
التیام یافتن: سر به هم آوردن زخم، علاج شدن، بهبود یافتن
التیام یافتن: سر به هم آوردن زخم، علاج شدن، بهبود یافتن
Keenness, Yearning, Eagerness, Zealousness, Zest
рвение , тоска , усердие , пыл
Eifer, Sehnsucht, Begeisterung
захоплення , запал , прагнення , заповзятливість
zapał, tęsknota, gorliwość, entuzjazm
渴望 , 热情 , 热忱
entusiasmo, anseio, fervor
entusiasmo, ardore, brama, zelo
entusiasmo, anhelo, fervor
enthousiasme, désir ardent, ferveur
enthousiasme, verlangen, ijverigheid