جدول جو
جدول جو

معنی التمش - جستجوی لغت در جدول جو

التمش
(اَ تَ مِ)
ترکی و بمعنی فوج پیشین است. فوجی که میان هراول و سردار باشد، درخشیدن برق. پیدا شدن ستاره. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
التمش
(اَ تَ مِ)
شمس الدین (607- 633 هجری قمری) بزرگترین پادشاه ازسلسلۀ ممالیک و اولین سلسله ایست که قبل از دورۀ مغول بر هندوستان حکومت کردند. التمش، ناصرالدین قباجه حکمران سند را مغلوب کرد و حاکم بنگاله را بشناختن سیادت سلاطین دهلی واداشت و درخواست یلدز را در احیای دولتی که خوارزمشاه آنرا در غزنه از میان برده بودرد کرد... (تاریخ طبقات سلاطین اسلام ص 265 و 268) ، سرشته و خمیر شدن آرد. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
التمش
ترکی پیشگروه پیشدسته
تصویری از التمش
تصویر التمش
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اُ مِ)
لفظ ترکی است بمعنی ’شده’. (غیاث اللغات) (آنندراج). امروزه در آذربایجان اولمش یا اولموش تلفظ کنند
لغت نامه دهخدا
(اَ مَ)
رمز است از المشهور. علامت اختصاری المشهور
لغت نامه دهخدا