جدول جو
جدول جو

معنی البیت - جستجوی لغت در جدول جو

البیت(اَ بَ)
رمز است الی آخر البیت را چنانکه الخ، الی آخر و الاّیه، الی آخر الاّیه را
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اِ لُ)
جزیره کوچکی است در گینۀ اسپانیا که در خلیج گینه واقع است و 1200 تن سکنه دارد
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ تُلْ بَ)
بهترین جای در خانه. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
ابن محمد کردی البیتوشی. مردی فاضل بود. به سال 1161 هجری قمری به بیتوش متولد و به بغداد مهاجرت کرد و به سال 1221 هجری قمری به احساء درگذشت. از کتب اوست: شرح الفاکهی علی قطربن هشام. منظومۀ کفایه المعانی. (از الاعلام زرکلی)
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مُلْ بَ)
زن خانه. کدبانو. (از المرصع)
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ بَ)
خانه خدا. خداوند خانه. صاحب خانه. رب البیت. (المزهر) ، شترمرغ نر. ظلیم
لغت نامه دهخدا
(حِ بُلْ بَ)
ستار کعبه. کسوهالکعبه. پردۀ کعبه. پرده ای که پادشاهان عرب و خلفای اسلام برای پوشانیدن دیوار خانه کعبه با تشریفات مخصوص بدانجا میفرستادند. گویند قدیم ترین کسوۀ کعبه را تبع ابوکرب اسعد پادشاه حمیر که از جنگ یثرب بازمیگشت به خانه کعبه پوشانید و آن به سال 220 قبل از هجرت بود. رجوع به کسوت کعبه شود
لغت نامه دهخدا
(اِ مُلْ بَ)
سرکه. خل ّ. سته. سک
لغت نامه دهخدا
(اَ)
دهی است از دهستان کوهستان بخش کلاردشت شهرستان نوشهر واقع در 32 هزارگزی باختری مرزان آباد و 12 هزارگزی جنوب باختر شوسۀ چالوس - تهران. کوهستانی و سردسیر است. سکنۀ آن 380 تن شیعه هستند که به لهجۀ گیلکی فارسی سخن میگویند. آب آن از چشمه و محصول آن غلات، ارزن و لبنیات و شغل مردم زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. زمستانها برای تعلیف احشام به قشلاق زوات چالوس میروند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(صَ رُلْ بَ)
پیش خانه. (مهذب الاسماء). پیشگاه خانه. رجوع به صدر بیت شود
لغت نامه دهخدا
(اِ)
شهری است به روسیۀ شرقی (سیبری) ، بمسافت 410 هزارگزی مشرق پرم در ملتقای دو نهراربیت و نیتزا، دارای 10000 تن سکنه و معادن است
لغت نامه دهخدا
(اِ)
زمینی است یا آبی است بنی یربوع را یا بنی محل بن جعفر را، تیر کوتاه سطبربن. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(اَ لِ)
از انواع تخم است. رجوع به تخم شود، جمع واژۀ لطف. (اقرب الموارد). رجوع به لطف شود
لغت نامه دهخدا
(قَ / قِ مَ / مِ کَ دَ)
غالب بودن. غالب گردیدن
لغت نامه دهخدا
(قِ قِ خوَرْ / خُرْ دَ)
معبودیت. (ناظم الاطباء). الهیه. الوهیه. خدایی. خدا بودن:
جهان متفق بر الهیتش.
(بوستان).
رجوع به الهیه و الوهیه شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از حجاب البیت
تصویر حجاب البیت
پرده کعبه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حمار البیت
تصویر حمار البیت
خر خاکی پر پا پر پایه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قواعدالبیت
تصویر قواعدالبیت
بنلاد های خانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عرش البیت
تصویر عرش البیت
آسمانه (سقف)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صدرالبیت
تصویر صدرالبیت
پیشگاه خانه، پیش خانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رب البیت
تصویر رب البیت
کدبان خداوند سرای خانه خدا خداوند خانه
فرهنگ لغت هوشیار
نامی است که عرب به ماه اپیفی که در تقویم مصریان یا قبطیان معمول بوده داده است نام ماه اول سال عبرانیان که سپس نام نیسان گرفت تقریبا معادل با آوریل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رکن البیت
تصویر رکن البیت
ستون خانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اهلبیت
تصویر اهلبیت
کسان خانه و ساکنان آن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بقط البیت
تصویر بقط البیت
کاچار مانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اثاث البیت
تصویر اثاث البیت
اثاثه خانه لوازم خانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غالبیت
تصویر غالبیت
کنش ساختگی چیرگی غالب بودن غلبه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از الهیت
تصویر الهیت
خدایی خداوندی: نورالهیت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ابیت
تصویر ابیت
((اَ یَّ))
مقام بلند و رفیع طلبیدن، از کارهای پست دوری کردن
فرهنگ فارسی معین
حلزون، برق ناگهانی در کتول
فرهنگ گویش مازندرانی
روستایی در کوهستان شرق، کلارستاق چالوس، نام روستایی در کوهستان غرب کلاردشت
فرهنگ گویش مازندرانی
نام دهکده ای در ناحیه کوهستان غربی از دهستان کلارستاق تنکابن
فرهنگ گویش مازندرانی
الاهیّت، الوهیّت
دیکشنری اردو به فارسی