جدول جو
جدول جو

معنی البی - جستجوی لغت در جدول جو

البی
(اِ لُ)
جزیره کوچکی است در گینۀ اسپانیا که در خلیج گینه واقع است و 1200 تن سکنه دارد
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دالبی
تصویر دالبی
دالبی (Dolby) یکی از پیشروترین شرکت های فناوری در حوزه صوت و تصویر است که تکنولوژی های پیشرفته ای برای بهبود کیفیت صدا و تصویر در سینما، تلویزیون، موسیقی و بازی های ویدئویی ارائه می دهد. تکنولوژی های دالبی شامل سیستم های کاهش نویز، صدای فراگیر (Surround Sound)، و صدای سه بعدی (3D Sound) است که تجربه شنیداری و دیداری بسیار واقع گرایانه ای را فراهم می کند.
ویژگی ها و تکنولوژی های اصلی دالبی:
1. دالبی اتموس (Dolby Atmos) :
- صدای سه بعدی : این تکنولوژی صدای فراگیر سه بعدی را فراهم می کند که در آن صداها به صورت جداگانه و از زوایای مختلف، حتی از بالای سر شنونده، پخش می شوند.
- شیء محور بودن صدا : دالبی اتموس به صداهای مختلف اجازه می دهد که به صورت مستقل و با دقت بالا در فضای شنیداری حرکت کنند، بنابراین تجربه ای بسیار واقع گرایانه و همه جانبه ارائه می دهد.
2. دالبی دیجیتال (Dolby Digital) :
- صدای فراگیر پنج کاناله (5.1) : این سیستم صدای فراگیر با استفاده از پنج کانال صدای مجزا (چپ، راست، وسط، چپ فراگیر، راست فراگیر) و یک کانال صدای باس (ساب ووفر) تجربه سینمایی باکیفیت را فراهم می کند.
- کیفیت بالا و کاهش نویز : دالبی دیجیتال با استفاده از تکنولوژی های کاهش نویز، کیفیت صدای بسیار بالایی را ارائه می دهد.
3. دالبی ویژن (Dolby Vision) :
- تصویر با کیفیت بالا : دالبی ویژن فناوری تصویری است که از HDR (High Dynamic Range) استفاده می کند تا تصاویر با رنگ های زنده تر، کنتراست بیشتر و جزئیات بیشتری نمایش داده شوند.
- تنظیمات دینامیکی : این تکنولوژی با استفاده از متادیتای دینامیکی، هر فریم از ویدیو را به صورت جداگانه تنظیم می کند تا بهترین کیفیت تصویر ممکن را ارائه دهد.
کاربردهای دالبی:
- سینما : تکنولوژی های دالبی اتموس و دالبی ویژن در سینماهای مدرن استفاده می شوند تا تجربه ای بی نظیر از تماشای فیلم با صدای سه بعدی و تصویر با کیفیت بالا فراهم کنند.
- تلویزیون و پخش خانگی : بسیاری از تلویزیون ها و سیستم های صوتی خانگی از تکنولوژی های دالبی دیجیتال و دالبی اتموس پشتیبانی می کنند.
- موسیقی : استودیوهای موسیقی از تکنولوژی های دالبی برای ضبط و پخش موسیقی با کیفیت بالا و صدای فراگیر استفاده می کنند.
- بازی های ویدئویی : تکنولوژی دالبی اتموس در بازی های ویدئویی برای ایجاد تجربه ای همه جانبه و واقع گرایانه استفاده می شود.
نتیجه گیری:
تکنولوژی های دالبی تأثیر بزرگی بر بهبود کیفیت صدا و تصویر در صنایع مختلف داشته اند. از سینما و تلویزیون گرفته تا موسیقی و بازی های ویدئویی، دالبی به کاربران امکان می دهد تا تجربه ای بی نظیر و واقع گرایانه را تجربه کنند. با استفاده از تکنولوژی های پیشرفته مانند دالبی اتموس و دالبی ویژن، دالبی به استانداردی برای کیفیت بالا در حوزه صوت و تصویر تبدیل شده است.
سیستمی برای ضبط و پخش صدا که صدای مزاحم را به حداقل می رساند، فرکانس صوتی را اصلاح می کند و برد صدا را افزایش می دهد. این سیستم را می توان به صورت استریو فونیک (برجسته) چند باندی در نمایش فیلم هم به کار گرفت. این سیستم توسط ری دالبی اختراع شد و نخستین بار در فیلم های مستندی که درباره موسیقی و کنسرت های راک ساخته می شد، مورد استفاده قرار گرفت و به تدریج به خدمت فیلم های سینمایی در آمد. بعد از چند تجربه در فیلم های مختلف، جنگ ستاره ها (1977) ، نخستین فیلمی بود که تماما با سیستم دالبی ضبط و پخش شد. این سیستم از 1977 تا امروز نقش بسیار مهمی در سینما ایفا کرده و موجب تحول صدای چند جهته شده است و تماشاگر فیلم هایی با صدای دالبی می تواند، صدا را از چپ و راست و جلو و پشت سرش بشنود.
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
گیاهی با گل های زرد شبیه گل بابونه که در طب قدیم برای معالجۀ بیماری های مجرای ادرار به کار می رفته، بوبونیون
فرهنگ فارسی عمید
میوه ای کروی شکل و شبیه خربزه با پوست زرد و خط های سبز که از صیفی جات است، بوتۀ علفی این میوه
فرهنگ فارسی عمید
(لِ)
دهی است از دهستان سرولایت بخش سرولایت، شهرستان نیشابور در 12هزارگزی جنوب باختری چکنۀ بالا. کوهستانی و معتدل با 691 تن سکنه. آب آن از قنات محصول آن غلات و تریاک. شغل اهالی زراعت و کرباس بافی. راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(لِ)
شاخه ای از تیره حاجیوند هیهاوند از طایفۀ چهار لنگ بختیاری. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 77)
لغت نامه دهخدا
(یَ)
ناحیه ای است در لرستان که در آن جا در امتداد شوسۀ بین تنگ تیر و کلهر معادن زغال سنگ کشف گردیده است
لغت نامه دهخدا
(اَ بَ)
رمز است الی آخر البیت را چنانکه الخ، الی آخر و الاّیه، الی آخر الاّیه را
لغت نامه دهخدا
(لِ)
در چهار فرسخ مشرقی گاوکان است. (فارسنامۀ ناصری گفتار دوم ص 258)
لغت نامه دهخدا
(لِ)
قسمی خربزۀ پیشرس شیرین و لطیف که درون سبز، یا زرد دارد. نوعی گرمک از جنسی شیرین تر و پرآب تر، و آن به اواخر بهار و اوایل تابستان، یک ماه و نیم الی دو ماه پیش از خربزه رسد
لغت نامه دهخدا
(لِ)
ابوالحسن علی بن زید بن عیسی بن زید بن عبداﷲ بن محمد بن عقیل بن ابی طالب الطالبی العقیلی الادیب الشافعی. حافظ ابوعبداﷲ الحاکم در تاریخ نیشابور نام او را آورده و گفته که: ابوالحسن عقیلی ادیب، در پایان زندگانی در رستاق بست نیشابور سکونت گزید، و در مکه از علی بن عبدالعزیز کتابها استماع کرد، از اقران خودنیز سماع دارد، اما بدان اکتفا نکرده، و ابی الا ان یرتقی الی قوم لعل بعضهم مات قبل ان یولد. المختصر رادر بست و نیشابور نزد ابراهیم مزنی خواند، وی از جماعتی روایت کرده که پیش از مزنی از دنیا رفته اند. در سال 337 هجری قمری ما از او (مطالبی فراگرفته) و نوشتیم. و در همین سال بطرثیث (ترشیز) رفت. و در پایان همین سال (337 هجری قمری) درگذشت. (انساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
(لَ / لِ)
هرآنچه در قالب شده باشد. (ناظم الاطباء). ریختگی. (ناظم الاطباء) : کرۀ قالبی. پنیر قالبی. ماست قالبی، ماستی ستبر و زفت، مقابل کوزه ای، قلاّبی. غیراصلی. بدلی:
کسی که فرق نداند میان قالب و جان
حدیث قالبی او چرا بجان شنوی.
اوحدی.
از دو حرف قالبی کز دیگران آموخته
دعوی گفتار بر طوطی مسلم کی شود.
صائب
لغت نامه دهخدا
(لِ)
نسبتی است بساداتی که از نسل امیرالمؤمنین علی علیه السلام یا از نسل برادران آن حضرت جعفر و عقیل باشند. (انساب سمعانی) ، علوی. سید. ج، طالبیون که در حال نصب و جر ’طالبیین’ خوانند: و بین یدیه رجل من اشراف الطالبیین... فوجد اسم الطالبی فی الجرایه، فقال له و انا اسمع: کانت علیک جرایه... فقال نعم... و تدمع الطالبی و حضر ذلک العلوی و قضی حقنا. (معجم الادباء ج 2 طبع مرجلیوث)
لغت نامه دهخدا
(لِ)
اطراطیقوس. (ضریر انطاکی ج 1 ص 116). بوبونیون. بیوسون (مصحف بوبونیون). (ابن بیطار، متن عربی ص 26). ثونیون (مصحف بوبونیون). (ابن بیطار، متن عربی ص 26). این دوا بدین نام نامیده شده زیرا ورم حالب را ضماداً و تعلیقاً درمان کند و آن به یونانی اسطراطیقوس است و در حرف الف مذکور افتاد. (ابن البیطار در مادۀ حالبی). و رجوع به اسطیراطیقوس شود
لغت نامه دهخدا
از مشاهیر جغرافی دانان ایتالیا بود، وی در 1782 میلادی بدنیا آمد و بسال 1848 میلادی درگذشت، و رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود
لغت نامه دهخدا
فلزی که از آن الواح و صفحه ها کنند و از آن سماور و آفتابه و سینی و سطل ارزانقیمت بسازند
فرهنگ لغت هوشیار
خدایی منسوب به اله خدایی: تاء یید الهی توفیق الهی. یا حکمت الهی یا علم الهی. دانش برین خدا شناسی یزدان شناخت حکمت الهی نزد قدما یکی از شعب ما بعد الطبیعه در معرفت واجب و عقول و نفوس. (ندا) ای خدای من، خدای من، خدایا، الهی مرا تمتع دنیایی هیچ چیز باقی نمانده است. توضیح هم در دعا و هم در نفرین استعمال شود
فرهنگ لغت هوشیار
ترکی تاراجیده: داراک و خواسته ای که از تاراج به دست آید مال و جنس و اسیری که از دشمن گیرند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از الذی
تصویر الذی
کسی که مردی که
فرهنگ لغت هوشیار
جمع لبیب، خردمندان، پرمغزان، نوعی خوراک که عبارتست از دل و جگر قیمه کشیده و در روغن بریان کرده، حسره الملوک، قلیه پوتی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از البه
تصویر البه
جمع لبیب خردمندان پرمغزان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از المی
تصویر المی
دردی ویدایی سیاه لب المی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جلبی
تصویر جلبی
جلب بدن، فاحشگی نامستوری، حقه بازی مکاری محیلی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سلبی
تصویر سلبی
منسوب به سلب نفیی منفی: صفات سلبی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اربی
تصویر اربی
زیاده، زیادتر
فرهنگ لغت هوشیار
از پارسی ادبی ادبیک منسوب به ادب آنچه پیوستگی و ارتباط با ادب داشته باشد نوشته هایی که با فنون ادبی بستگی داشته و درباره ادبیات باشد
فرهنگ لغت هوشیار
مخفف (ابوالقاسم) است و بیشتر آنرا در مقام کوچک شمردن و در خطاب به آشنا و خویشاوندی که با او تکلف و رو دربایستی نداشته باشند بکار میبرند و گاه آنرا بهر کس اطلاق کنند و مراد شخصی نیست که نام او ابوالقاسم باشد: یکی نیست از این مرتیکه بپرسد: ابلی خرت بچند است ک (ص. هدایت. زنده بگورص 44)
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی از تیره مرکبان که دارای ساقه محکم و بر افراشته ایست که در انتهای آنها گلهای زرد رنگ و ستاره یی شکل شبیه گلهای بابونه - قرار دارند بوبونیون خرم
فرهنگ لغت هوشیار
واژه پارسی است و باید تالبی باشد چنان که تالکی نیز در پارسی پیشینه دارد که برابر با گشنیز کوهی است تالبی گونه ای خربزه پیشرس که گرد است و مرغانه ای نام دیگر آن در پارسی خرچکوک و خروک است وابسته به علی ابن ابی طالب علیه السلام منسوب به ابی طالب ساداتی که از نسل امیر المومنین علی ع یا از نسل برادران آن جضرت جعفر و عقیل باشند، علوی سید، جمع طالبیون طالبیین، قسمی خربزه پیش رس شیرین و لطیف که درون آن سبز است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قالبی
تصویر قالبی
یتکی، چپاندنی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طالبی
تصویر طالبی
((لِ))
نوعی خربزه پیش رس و شیرین و لطیف که قسمت خوراکی آن زرد یا سبز است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از الهی
تصویر الهی
خدایا، خدایی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از طلبی
تصویر طلبی
خواهی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ادبی
تصویر ادبی
فرهنگی
فرهنگ واژه فارسی سره
حلزون، برق ناگهانی در کتول
فرهنگ گویش مازندرانی