جدول جو
جدول جو

معنی الباب - جستجوی لغت در جدول جو

الباب
لباب ها، برگزیده و خالص از هر چیز، لب ها، مغزهای چیزی، عقل ها، جمع واژۀ لباب
تصویری از الباب
تصویر الباب
فرهنگ فارسی عمید
الباب(اَ)
جمع واژۀ لب ّ. (منتهی الارب) (دهار) (ترجمان علامۀ جرجانی) :
زو دیو گریزنده و او داعی انصاف
زو حکمت نازنده و او منهی الباب.
خاقانی.
لغت نامه دهخدا
الباب(اِ)
مقیم شدن و لازم گرفتن جائی را. (منتهی الارب) (تاج المصادر بیهقی).
لغت نامه دهخدا
الباب
جمع لب، عقلها، خردها
تصویری از الباب
تصویر الباب
فرهنگ لغت هوشیار
الباب
جمع لب، خردها، مغزها
تصویری از الباب
تصویر الباب
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از القاب
تصویر القاب
لقب ها، اسامی غیر از نام اصلی که فردی به آن شهرت پیدا کند، جمع واژۀ لقب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اسباب
تصویر اسباب
لوازم، ساز و برگ ها، وسایل مثلاً اسباب خانه، اسباب سفر، امکانات، لوازم مورد نیاز، سبب، ثروت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جلباب
تصویر جلباب
جامۀ فراخ، پیراهن گشاد، چادر زنان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ارباب
تصویر ارباب
رئیس، بزرگ، کارفرما، آقا، مخدوم، سرور، صاحب، مالک، عنوانی احترام آمیز برای برخی از بزرگان زردشتی مثلاً ارباب جمشید، صاحبان، جمع ربّ، ربّ فقط در معنی ۶ و ۷ به صورت جمع به کار می رود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از الباء
تصویر الباء
لبیب ها، صاحبان خرد، مردمان عاقل، جمع واژۀ لبیب، خردمندان، ذوی الالباب، اهل عقول، اولوالالباب، ذوی العقول، اهل خرد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اهباب
تصویر اهباب
جامه ژنده جامه پاره بیدار کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از العاب
تصویر العاب
بازی کردن، واداشتن به بازی یا اسباب بازی آوردن برای دختر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از الداب
تصویر الداب
خوی، کار، شیوه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از الباث
تصویر الباث
ماندگار کردن، درنگ کنانیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از الباح
تصویر الباح
کلانسالی
فرهنگ لغت هوشیار
جمع بلد، خوی گیری ها خوی گیر نهادن، ماندگار شدن، چسبانیدن، پشم برآوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از الباس
تصویر الباس
جامه نهادن جامه پوشاندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از الباق
تصویر الباق
ترکی کلاهگوش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از البان
تصویر البان
جمع لبن، شیری ها: آن چه از شیر ساخته و پدید آید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از الهاب
تصویر الهاب
برافروختن آتش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از الغاب
تصویر الغاب
سخت عاجز و ناتوان ساختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از القاب
تصویر القاب
جمع لقب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اکباب
تصویر اکباب
نگو نساری نگون فتادن، افکندن
فرهنگ لغت هوشیار
خاموش شدن برزبان نیاوردن، گیاه بر آوردن، همگامی، روان کردن: آب یا خون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جلباب
تصویر جلباب
پیراهن گشاد، چادر زنان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشباب
تصویر اشباب
برانگیختن، پیر شدن
فرهنگ لغت هوشیار
فرو رفتن خور مویزکردن کشمش ساختن از در برای نمونه: به جای از باب آشتی از در آشتی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اسباب
تصویر اسباب
جمع سبب، لوازم، آلات
فرهنگ لغت هوشیار
جمع رب، درفارسی آن راتک (مفرد) به کار می برند دارنده خداوند گار روستاخاوند خداوندان، جمع رب. (در عربی معنی ارباب صاحبان و پرورش دهندگان است اما در فارسی بمعنی شخص بزرگ و دارنده و مالک بکار میرود و در بسیاری موارد صورت مفرد به آن میدهد و بار دیگر به (ان) جمعش می بندند: اربابان) خداوندگار، مالک (مقابل رعیت یا دهقان) دارنده، آقا (مقابل نوکر)، یا ارباب انواع، جمع رب النوع یا ارباب رجوع. رجوع کنندگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ادباب
تصویر ادباب
دادگستران نرم راندن کودک فرا گستردن (تسری دادن)
فرهنگ لغت هوشیار
دوست داشتن، برگزیدن، دانه بر آوردن، دانه بستن جمع حبیب دوستان یاران. دوست داشتن کسی را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دالباب
تصویر دالباب
دانش ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اغباب
تصویر اغباب
جمع غب، زمین های آبگیر بویناکی گوشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اکباب
تصویر اکباب
افکندن، نگون فتادن، نگونساری
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ارباب
تصویر ارباب
سالار
فرهنگ واژه فارسی سره