یکی از دهستانهای بخش مرکزی شهرستان شاهی است، این دهستان در طول رود خانه تالار از شمال دهستان ’بالاتجن’ تا انتهای ’رکن کلا’ واقع است و از رود خانه تالار مشروب شود و محصول عمده آن برنج و کنف و پنبه و کنجد و نیشکر و غلات و صیفی است، این دهستان از 17 آبادی تشکیل شده و 4550 تن سکنه دارد، قراء مهم آن عبارتند از: بالارستم، قلزم کلا، سارزکلا و رکن کلا که خود از 17 آبادی تشکیل گردیده است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)، رجوع بسفرنامۀ مازندران رابینو بخش انگلیسی ص 46 و 117 شود
یکی از دهستانهای بخش مرکزی شهرستان شاهی است، این دهستان در طول رود خانه تالار از شمال دهستان ’بالاتجن’ تا انتهای ’رکن کلا’ واقع است و از رود خانه تالار مشروب شود و محصول عمده آن برنج و کنف و پنبه و کنجد و نیشکر و غلات و صیفی است، این دهستان از 17 آبادی تشکیل شده و 4550 تن سکنه دارد، قراء مهم آن عبارتند از: بالارستم، قلزم کلا، سارزکلا و رکن کلا که خود از 17 آبادی تشکیل گردیده است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)، رجوع بسفرنامۀ مازندران رابینو بخش انگلیسی ص 46 و 117 شود
از ایلات اطراف اجارود در آذربایجان، عده آنان چهارصدخانوار است و در سنبلان، قشلاق مغان سکونت دارند و شغل آنان گله داری است. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 107) ، برچسبانیدن، یقال: الاقه بنفسه، بخود چسبانید آن را. (مهذب الاسماء)
از ایلات اطراف اجارود در آذربایجان، عده آنان چهارصدخانوار است و در سنبلان، قشلاق مغان سکونت دارند و شغل آنان گله داری است. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 107) ، برچسبانیدن، یقال: الاقه بنفسه، بخود چسبانید آن را. (مهذب الاسماء)
به هندی قاقله راگویند. (فهرست مخزن الادویه). و رجوع به الاچی شود، خوی گیر ساختن زین را. (منتهی الارب). زین را نمدزین کردن. (تاج المصادر بیهقی) (مصادر زوزنی) ، خوی گیر بر ستور بستن. (منتهی الارب). نمدزین بر ستور بستن. (تاج المصادر بیهقی) ، در جوال درآوردن مشک. (منتهی الارب). مشک را در جوال خرد نهادن. (تاج المصادر بیهقی) ، سر فرودآوردن وقت درآمدن در خانه. (منتهی الارب) ، نگاه را بجانب سجده داشتن مصلی در نماز، چیزی را بچیزی چسبانیدن، کمیز و سرگین خشک شدن بر سرین ستور، جای گرفتن و اقامت نمودن. (منتهی الارب). مقیم شدن. (تاج المصادر بیهقی) (مصادر زوزنی) ، برچفسیدن به زمین، آمادۀ فربهی شدن شتران، پشم برآوردن. (منتهی الارب)
به هندی قاقله راگویند. (فهرست مخزن الادویه). و رجوع به الاچی شود، خوی گیر ساختن زین را. (منتهی الارب). زین را نمدزین کردن. (تاج المصادر بیهقی) (مصادر زوزنی) ، خوی گیر بر ستور بستن. (منتهی الارب). نمدزین بر ستور بستن. (تاج المصادر بیهقی) ، در جوال درآوردن مَشک. (منتهی الارب). مشک را در جوال خرد نهادن. (تاج المصادر بیهقی) ، سر فرودآوردن وقت درآمدن در خانه. (منتهی الارب) ، نگاه را بجانب سجده داشتن مصلی در نماز، چیزی را بچیزی چسبانیدن، کمیز و سرگین خشک شدن بر سرین ستور، جای گرفتن و اقامت نمودن. (منتهی الارب). مقیم شدن. (تاج المصادر بیهقی) (مصادر زوزنی) ، برچفسیدن به زمین، آمادۀ فربهی شدن شتران، پشم برآوردن. (منتهی الارب)
دهی است از دهستان کدکن پائین رخ بخش کدکن، شهرستان تربت حیدریه در 37هزارگزی شمال باختری کدکن و سر راه اتومبیل رو کدکن بشهر کهنه واقع شده است هوای آن معتدل و دارای 428 تن سکنه است، آب آنجا از قنات تأمین میشود، محصول آن پنبه، شغل اهالی زراعت، گله داری و کرباس بافی و راه آن مالرو و تابستان از شاه بخش میتوان اتومبیل برد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9) پنج فرسخ میانه جنوب و مشرق فهلیان است، (فارسنامۀ ناصری گفتاردوم ص 304)
دهی است از دهستان کدکن پائین رخ بخش کدکن، شهرستان تربت حیدریه در 37هزارگزی شمال باختری کدکن و سر راه اتومبیل رو کدکن بشهر کهنه واقع شده است هوای آن معتدل و دارای 428 تن سکنه است، آب آنجا از قنات تأمین میشود، محصول آن پنبه، شغل اهالی زراعت، گله داری و کرباس بافی و راه آن مالرو و تابستان از شاه بخش میتوان اتومبیل برد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9) پنج فرسخ میانه جنوب و مشرق فهلیان است، (فارسنامۀ ناصری گفتاردوم ص 304)
دهی است از بخش حومه شهرستان قوچان با 189 تن سکنه. آب آن از چشمه و محصول آن غلات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9) ، سرنگون آویخته، آرزو و حاجتمندی. (برهان قاطع). و رجوع به اندروا و اندرواج و اندروای شود
دهی است از بخش حومه شهرستان قوچان با 189 تن سکنه. آب آن از چشمه و محصول آن غلات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9) ، سرنگون آویخته، آرزو و حاجتمندی. (برهان قاطع). و رجوع به اندروا و اندرواج و اندروای شود