آلاله شقایق، گیاهی شبیه خشخاش با برگ های بریده و گل های سرخ که در انتهای گلبرگ های آن لکۀ سیاهی وجود دارد، لالۀ نعمانی، آلاله، آذریون، شقایق النّعمان، آذرگون، لاله، شقایق نعمان، لالۀ حمرا، لالۀ سرخ تیره ای از گیاهان دو لپه ای جداگلبرگ
آلاله شَقایِق، گیاهی شبیه خشخاش با برگ های بریده و گل های سرخ که در انتهای گلبرگ های آن لکۀ سیاهی وجود دارد، لالِۀ نُعمانی، آلالِه، آذَرْیون، شَقایِقُ النُّعمان، آذَرگون، لالِه، شَقایِقِ نُعمان، لالِۀ حَمرا، لالِۀ سُرخ تیره ای از گیاهان دو لپه ای جداگلبرگ
ریختن خون. (تاج المصادر بیهقی). خون ریختن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). ریختن خون را. (از اقرب الموارد) ، چند رگ است که از هر دو جانب برآید. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). رگهایی است که از هر جانب برمی آید. (اقرب الموارد)
ریختن خون. (تاج المصادر بیهقی). خون ریختن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). ریختن خون را. (از اقرب الموارد) ، چند رگ است که از هر دو جانب برآید. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). رگهایی است که از هر جانب برمی آید. (اقرب الموارد)
ازاحت. دور گردانیدن. (زوزنی). دور گردانیدن از جای. (منتهی الارب). دور کردن. (تاج المصادر بیهقی). ازاخه: ازاح الشی ٔ، ازاغه من موضعه و نحاه. (تاج العروس) ، مئزر. شلوار و مثل آن. (مؤید الفضلاء)
اِزاحَت. دور گردانیدن. (زوزنی). دور گردانیدن از جای. (منتهی الارب). دور کردن. (تاج المصادر بیهقی). اِزاخَه: ازاح الشی ٔ، ازاغه من موضعه و نحاه. (تاج العروس) ، مئزر. شلوار و مثل آن. (مؤید الفضلاء)
از ’ل وص’، گردانیدن چیزی را بر آنچه میخواست. (منتهی الارب). از ’ل ی ص’. (تاج المصادر بیهقی) از ’ل ی ص’، خمانیدن چیزی را یا جنبانیدن چیزی را جهت برکندن.
از ’ل وص’، گردانیدن چیزی را بر آنچه میخواست. (منتهی الارب). از ’ل ی ص’. (تاج المصادر بیهقی) از ’ل ی ص’، خمانیدن چیزی را یا جنبانیدن چیزی را جهت برکندن.
مؤلف دزی آرد: ترکی است بمعنی رنگارنگ. پارچۀ ابریشمی مخطط. در کتاب فرهنگ فرانسه - عربی تألیف الیوس بکتور چ 2 پاریس بسال 1864 XII 308 آمده: پارچه های ابریشمی و پنبه ای دو نوعند یکی را الاجا شامی و دیگری را الاجا هندی نامند. (دزی). و رجوع به الاچه شود
مؤلف دزی آرد: ترکی است بمعنی رنگارنگ. پارچۀ ابریشمی مخطط. در کتاب فرهنگ فرانسه - عربی تألیف الیوس بکتور چ 2 پاریس بسال 1864 XII 308 آمده: پارچه های ابریشمی و پنبه ای دو نوعند یکی را الاجا شامی و دیگری را الاجا هندی نامند. (دزی). و رجوع به الاچه شود
روا دانستن روایی، آشکار کردن مباح کردن حلال کردن جایز دانستن مقابل تحریم حرام کردن، جواز روایی، عبارتست از نداشتن اعتقاد بوجود تکلیف و روا داشتن ارتکاب محرمات
روا دانستن روایی، آشکار کردن مباح کردن حلال کردن جایز دانستن مقابل تحریم حرام کردن، جواز روایی، عبارتست از نداشتن اعتقاد بوجود تکلیف و روا داشتن ارتکاب محرمات