جدول جو
جدول جو

معنی اقیشر - جستجوی لغت در جدول جو

اقیشر
(اُ قَ شِ)
مصغر اقشر. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). رجوع به اقشر شود
لغت نامه دهخدا
اقیشر
(اُ قَ شِ)
لقب مغیرۀ شاعر. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اُقْ یَ)
شتران غیرنجیب که از هر چیز میگریزند و بدانها در نفرت و وحشت مثل می زنند. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(اَقْ یَ)
تلخ تر: هذا اقیر منه، این تلخ تر است از آن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، رسن که وقت دوشیدن بر ماده گاو بندند. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(اَ شَ)
برکنده پوست هرچه باشد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء).
لغت نامه دهخدا
(مُ رَ)
ابن عبدالله بن معرض الاسدی، ملقب به اقیشر (متوفی در حدود 80 هجری قمری). شاعر هجاگوی. وی از مردم بادیۀ کوفه بود و به حیره رفت و آمد داشت. در زمان جاهلیت ولادت یافت و در دورۀ اسلام بزیست و عمری طویل یافت و خلافت عبدالملک بن مروان را درک کرد. وی را اخبار و غرایب بسیاری است. (از اعلام زرکلی ج 3 ص 1062)
لغت نامه دهخدا
تصویری از اقشر
تصویر اقشر
هرچیز پوست کنده
فرهنگ لغت هوشیار