جدول جو
جدول جو

معنی اقیحی - جستجوی لغت در جدول جو

اقیحی(اُ قَ)
مصغر اقحوان. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). رجوع به اقحوان شود، جمع واژۀ نادرکحله. (اقرب الموارد). رجوع به کحل و کحله شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اریحی
تصویر اریحی
جوانمرد، شخص بخشنده، بزرگوار و صاحب همت و فتوت
فرهنگ فارسی عمید
(اَ یَ حی ی)
مرد فراخ خوی. (منتهی الارب). واسعالخلق. مهربان.
لغت نامه دهخدا
(اَ حی ی)
جمع واژۀ اقحوان. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). رجوع به اقحوان شود.
لغت نامه دهخدا
(قَ)
منسوب به قیح. پلشتی. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
تصویری از اقاحی
تصویر اقاحی
جمع اقحوان، بابونه ها از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قیحی
تصویر قیحی
درتازی نیامده چرکی پلشتی منسوب به قیح پلشتی
فرهنگ لغت هوشیار