جدول جو
جدول جو

معنی اقنفج - جستجوی لغت در جدول جو

اقنفج
(اَ نَ)
نردبان. (شرفنامۀ منیری) ، ریگ بلند، زمان دشوار و تنگ، بلاد دور، روزه دار. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج)، رماه اﷲ باحنی اقوس، یعنی، در بلا اندازد او را خدای. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). زمخشری در اساس گوید: رماه باحوی اقوس، بامر صعب و هو الدهر لانه شاب ابداً کالشاب الاحوی (الشاب الاسود الشعر) و هو هرم لتقادمه
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اَ نَ)
اسب سپیدگردن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). رجوع به صبح الاعشی ج 2 ص 21 شود.
لغت نامه دهخدا
(قِ فِ)
ماده خر پهنا فربه. (منتهی الارب) (ازاقرب الموارد) (آنندراج) (المعرب جوالیقی ص 262)
لغت نامه دهخدا
تصویری از اقنف
تصویر اقنف
ستبر بینی بینیگنده، خردگوش گوش کوچولو، اسپ سپید گردن
فرهنگ لغت هوشیار