جدول جو
جدول جو

معنی اقلیت - جستجوی لغت در جدول جو

اقلیت
کم بودن، جمعیت یا گروهی که دارای نژاد، مذهب یا آداب و رسوم خاصی باشند و نسبت به عموم مردم تعدادشان کم باشد
تصویری از اقلیت
تصویر اقلیت
فرهنگ فارسی عمید
اقلیت
(فِ / فَ جَ /جِ کَ دَ)
اندک بودن. اندکی کم بودن. قسمت کمتر، مقابل اکثریت.
- اقلیت پارلمانی، عده ای از نمایندگان که با برنامه های دولت موافق نباشند و عدّۀ آنان به آن اندازه نرسد که رأی ایشان بتواند دولت را ساقط کند.
- اقلیت مذهبی، گروهی اندک از مردم یک کشور یا یک شهر که پیرو دین یا کیشی مخالف عامۀ مردم آن شهر یا کشور باشند
لغت نامه دهخدا
اقلیت
اندک بودن، اندکی کم بودن، اقلیت مذهبی
تصویری از اقلیت
تصویر اقلیت
فرهنگ لغت هوشیار
اقلیت
((اَ قَ یَّ))
کم بودن، قسمت کمتر، بخش کمتر، گروهی از افراد یک کشور یا یک شهر که دین یا نژادشان با اکثریت مردم آن جا فرق داشته باشد
تصویری از اقلیت
تصویر اقلیت
فرهنگ فارسی معین
اقلیت
بخش کمتر، کمترین، کمتری
تصویری از اقلیت
تصویر اقلیت
فرهنگ واژه فارسی سره
اقلیت
کمترین ها
متضاد: اکثریت
فرهنگ واژه مترادف متضاد
اقلیت
أقلّيّةٌ
تصویری از اقلیت
تصویر اقلیت
دیکشنری فارسی به عربی
اقلیت
Minority
تصویری از اقلیت
تصویر اقلیت
دیکشنری فارسی به انگلیسی
اقلیت
minorité
تصویری از اقلیت
تصویر اقلیت
دیکشنری فارسی به فرانسوی
اقلیت
minoranza
تصویری از اقلیت
تصویر اقلیت
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
اقلیت
اقلیت
تصویری از اقلیت
تصویر اقلیت
دیکشنری فارسی به اردو
اقلیت
меньшинство
تصویری از اقلیت
تصویر اقلیت
دیکشنری فارسی به روسی
اقلیت
Minderheit
تصویری از اقلیت
تصویر اقلیت
دیکشنری فارسی به آلمانی
اقلیت
меншість
تصویری از اقلیت
تصویر اقلیت
دیکشنری فارسی به اوکراینی
اقلیت
mniejszość
تصویری از اقلیت
تصویر اقلیت
دیکشنری فارسی به لهستانی
اقلیت
少数
تصویری از اقلیت
تصویر اقلیت
دیکشنری فارسی به چینی
اقلیت
اقلّیّت
دیکشنری اردو به فارسی
اقلیت
সংখ্যালঘু
تصویری از اقلیت
تصویر اقلیت
دیکشنری فارسی به بنگالی
اقلیت
minoría
تصویری از اقلیت
تصویر اقلیت
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
اقلیت
wachache
تصویری از اقلیت
تصویر اقلیت
دیکشنری فارسی به سواحیلی
اقلیت
azınlık
تصویری از اقلیت
تصویر اقلیت
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
اقلیت
소수
تصویری از اقلیت
تصویر اقلیت
دیکشنری فارسی به کره ای
اقلیت
少数派
تصویری از اقلیت
تصویر اقلیت
دیکشنری فارسی به ژاپنی
اقلیت
מִינּוֹרִיּוּת
تصویری از اقلیت
تصویر اقلیت
دیکشنری فارسی به عبری
اقلیت
minoria
تصویری از اقلیت
تصویر اقلیت
دیکشنری فارسی به پرتغالی
اقلیت
minoritas
تصویری از اقلیت
تصویر اقلیت
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
اقلیت
กลุ่มน้อย
تصویری از اقلیت
تصویر اقلیت
دیکشنری فارسی به تایلندی
اقلیت
minderheid
تصویری از اقلیت
تصویر اقلیت
دیکشنری فارسی به هلندی
اقلیت
अल्पसंख्यक
تصویری از اقلیت
تصویر اقلیت
دیکشنری فارسی به هندی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اهلیت
تصویر اهلیت
لیاقت، سزاواری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقلید
تصویر اقلید
کلید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقلیم
تصویر اقلیم
ماخوذ از یونانی، مملکت، کشور، ناحیه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقلیه
تصویر اقلیه
کمیستی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ازلیت
تصویر ازلیت
اسری دیرینگی دیرینگی قدم همیشگی هرگزی. جاودانی، ازلی بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقلیم
تصویر اقلیم
آب و هوا
فرهنگ واژه فارسی سره