جدول جو
جدول جو

معنی اقرنذاح - جستجوی لغت در جدول جو

اقرنذاح
(اِ لِ)
بازخواندن کسی را بگناهی که نکرده است. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اِ لِ)
گناه جستن بر کسی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) : اقرندح، تجنی علی ّ. (اقرب الموارد) ، بخش کردن. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(سِ پَهْ)
آماده شدن کاری را
لغت نامه دهخدا
(اِ لِ)
خشم گرفتن.
لغت نامه دهخدا
(اِ لِ)
بیخود گردیدن و بهوش آمدن. (از اقرب الموارد). بیخود گردیدن و سپس بهوش آمدن
لغت نامه دهخدا
(اِ لِ)
ترنجیده و گرد شدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، جمع واژۀ قسیم. (ناظم الاطباء) (آنندراج) (منتهی الارب). بمعنی مرد صاحب جمال و بخش کننده. (آنندراج). رجوع به قسیم شود
لغت نامه دهخدا
(اِ لِ)
خردمند گردیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء).
لغت نامه دهخدا
(اِ لِ)
ورترنجیدن از سرما. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (آنندراج) ، جمع واژۀ قسم. سوگندها. (غیاث اللغات) (سیوطی)
لغت نامه دهخدا
(مُ رَ ذِ)
رجوع به مادۀ قبل شود
لغت نامه دهخدا
(اِ تِ)
برداشتن در را به چوب تراشیده. (منتهی الارب) (آنندراج). بلند کردن در را به چوبی که جهت آن تراشیده بود. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(اِ)
خداوند شتران آبله زده شدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج).
لغت نامه دهخدا
تصویری از افرنقاح
تصویر افرنقاح
رویگردانی دور شدن
فرهنگ لغت هوشیار