جدول جو
جدول جو

معنی اقتیات - جستجوی لغت در جدول جو

اقتیات
(اِ)
قوت خوردن و خورش یافتن. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب). قوت گرفتن. (تاج المصادر بیهقی)
لغت نامه دهخدا
اقتیات
خوردن خورش یافتن
تصویری از اقتیات
تصویر اقتیات
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اِ رِ)
از بیخ برکندن. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (آنندراج) ، جمع واژۀ قدر. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به قدر شود
لغت نامه دهخدا
(اِ رِ)
پیروی کردن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، ناسزاگفتن. شتم کردن. (اقرب الموارد). فحش گفتن. (آنندراج) ، کشتی را بادبان کردن. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(اِ)
برگزیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(اِ)
کشیدن ستور، جمع واژۀ قدّ، بمعنی دراز از هر چیزی و پوست بزغاله و قدر و اندازه و قامت مرد. (منتهی الارب). رجوع به قد شود
لغت نامه دهخدا
(اِ)
خوردن پلنگ کسی را. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (منتهی الارب) ، جمع واژۀ قدح، بمعنی تیر قمار و تیر تمام ناتراشیده. (اقرب الموارد). رجوع به قدح شود
لغت نامه دهخدا
(اِ)
اندازه کردن چیزی بچیزی مانند وی. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج). برابری کردن با کسی در قیاس. (آنندراج) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء).
لغت نامه دهخدا
(اِ رِ)
جوشیدن گشن. (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(اِ رِمْ)
چیزی بدل چیزی گرفتن. (آنندراج) (ناظم الاطباء).
لغت نامه دهخدا
(اِ رِ)
بینی بریدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، دلیری نمودن. (ناظم الاطباء) (از آنندراج) (منتهی الارب) (اقرب الموارد). شجاعت کردن. (اقرب الموارد) ، دلیر کردن کسی را. (ناظم الاطباء) (آنندراج). دلیر گردانیدن کسی را. (منتهی الارب) ، پیش فرستادن. (از ناظم الاطباء) (آنندراج) (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، بسیار پیشی کردن. (ناظم الاطباء) (آنندراج) (اقرب الموارد) ، سوگندخورانیدن. (ناظم الاطباء) (آنندراج) (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، سوگند خوردن. (اقرب الموارد) ، شروع کردن در ایجاد عقد و آغاز کردن در احداث آن. (از تعریفات سیدجرجانی) ، خوشنود شدن: اقدام علی العیب، رضی به. (از اقرب الموارد) ، شجاعت و دلیری و جرأت و جسارت و گستاخی و دلاوری، ثبات و پایداری، جهد و کوشش و سعی، اشتغال، در تداول، پیش رفتگی. (ناظم الاطباء).
- اقدام کردن، شروع کردن. پرداختن. پیشی گرفتن در کاری.
- اقدام نمودن، تعجیل کردن و شتاب کردن. (ناظم الاطباء) : حکما گویند بر سه کار اقدام ننماید مگر نادانی... (کلیله و دمنه). حاشا که ذات شریف که مصدر افاضت و خیرات است بر حرکتی که موجب تشنیع تواند بود اقدام نماید. (سندبادنامه)
لغت نامه دهخدا
(اِ تِ)
از بیخ برکندن چیزی را. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد).
لغت نامه دهخدا
(عَ / عِ)
فرودآمدن باز از هوا برشکار تا بگیرد. فرودآمدن مرغ بر صید. (تاج المصادر بیهقی). فرودآمدن مرغ شکاری از هوا بر شکار.
لغت نامه دهخدا
(اِ بَ)
فرمودن کسی را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). حکم کردن بر کسی. (از اقرب الموارد) ، وادی تنگ دورتک. از اضداداست. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). وادی تنگ و عمیق. از لغات اضداد است. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از اختجات
تصویر اختجات
جمع اختج. اختجها و حرکات و انقباضات ناگهانی اعضا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اختسات
تصویر اختسات
جمع اختس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اختطات
تصویر اختطات
جمع اختط
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اختفات
تصویر اختفات
جمع اختف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اختیال
تصویر اختیال
بزرگ منشی و گردنکشی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احتیال
تصویر احتیال
حیله ومکر کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احتیاط
تصویر احتیاط
استوار کاری کردن، به هوش کاری کردن، دور اندیشی
فرهنگ لغت هوشیار
نیاز نیازمندی، بی چیزی نیازش تنگ روزگی بی برگی اپایست نیازمند گشتن حاجتمند شدن فقر، بی چیزی حاجتمندی، نیازمندی، نیاز حاجت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اختیار
تصویر اختیار
گزیدن، گزین کردن
فرهنگ لغت هوشیار
پایندگی ها، جمع ابدیه جاودانیها پایندگیها، عقول و نفوس مجرد را از جهت آنکه در معرض فنا و زوال و کون و فساد نیستند ابدیات نامیده اند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اجتیاب
تصویر اجتیاب
جامه پوشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اجتیاح
تصویر اجتیاح
ویران کردن
فرهنگ لغت هوشیار
راه بریدن در نور دیدن بگشتن رفت و برگشت گذشتن از جایی و رفتن بگذشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اجتیاف
تصویر اجتیاف
به تو رفتن به اندرون چیزی شدن درونروی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ابتیاج
تصویر ابتیاج
خوب درخشیدن برق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ابتیاض
تصویر ابتیاض
خود پوشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ابتیاع
تصویر ابتیاع
خریدن، خریداری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقتیار
تصویر اقتیار
جستاریدن (جستار بحث)، باز کاویدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقتیاف
تصویر اقتیاف
دنبال کسی رفتن پی گیری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احتیات
تصویر احتیات
جمع احتیال
فرهنگ لغت هوشیار
جمع احتمال یا حساب احتمات بر روی امکان وقوع پیشامدی یا صورت گرفتن کاری حساب کردن و احتمالهای کار را بحساب آوردن
فرهنگ لغت هوشیار