بسیارخاک برآوردن از چاه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، محتاج گردیدن. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب) ، بحث کردن و بازکاویدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (اقرب الموارد). رجوع به اقتوار شود
بسیارخاک برآوردن از چاه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، محتاج گردیدن. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب) ، بحث کردن و بازکاویدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (اقرب الموارد). رجوع به اقتوار شود
عمامه بستن بی درآوردن آن زیر زنخ. در حدیث است: انه علیه السلام نهی عن الاقتعاط و امر بالتحلی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). عمامه بر سر بستن بی تحت الحنک. (تاج المصادر بیهقی). دستار در سر بستن بی تحت الحنک. (المصادر زوزنی). عمامه بستن بر سر بی تلحی. (صراح اللغه) ، بروش دیگری رفتن. (منتهی الارب). بروشی رفتن که دیگری رفته باشد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). اقتدا کردن بکسی و بر راه وی رفتن. (تاج المصادر بیهقی)
عمامه بستن بی درآوردن آن زیر زنخ. در حدیث است: انه علیه السلام نهی عن الاقتعاط و امر بالتحلی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). عمامه بر سر بستن بی تحت الحنک. (تاج المصادر بیهقی). دستار در سر بستن بی تحت الحنک. (المصادر زوزنی). عمامه بستن بر سر بی تلحی. (صراح اللغه) ، بروش دیگری رفتن. (منتهی الارب). بروشی رفتن که دیگری رفته باشد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). اقتدا کردن بکسی و بر راه وی رفتن. (تاج المصادر بیهقی)
آشکارا گردیدن سوار. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). ظاهر و آشکار شدن سوار. (از اقرب الموارد) ، شتر کشتن بمهمانی از سفر آینده. (منتهی الارب) (آنندراج). شتر کشتن در مهمانی از سفر آینده. (ناظم الاطباء). نحر کردن نقیعه (ستور که در مهمانی کشند). (ازاقرب الموارد) ، کشتن شتر و گوسپند غنیمت پیش از قسمت. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از آنندراج). کشتن حیوانی که بغنیمت گرفته باشند پیش از قسمت کردن. (از اقرب الموارد) ، سیراب گردیدن. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج)
آشکارا گردیدن سوار. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). ظاهر و آشکار شدن سوار. (از اقرب الموارد) ، شتر کشتن بمهمانی از سفر آینده. (منتهی الارب) (آنندراج). شتر کشتن در مهمانی از سفر آینده. (ناظم الاطباء). نحر کردن نقیعه (ستور که در مهمانی کشند). (ازاقرب الموارد) ، کشتن شتر و گوسپند غنیمت پیش از قسمت. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از آنندراج). کشتن حیوانی که بغنیمت گرفته باشند پیش از قسمت کردن. (از اقرب الموارد) ، سیراب گردیدن. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج)