افسونگر آنکه پیشه اش افسون کردن و افسون خواندن است، کسی که افسون می خواند، ساحر، جادوگر، افسون خوان ادامه... آنکه پیشه اش افسون کردن و افسون خواندن است، کسی که افسون می خواند، ساحر، جادوگر، افسون خوان تصویر افسونگر فرهنگ فارسی عمید
افسونگر جادوگر، ساحر، معزم، دلفریب، طناز، عشوه گر، فتان، فریبنده ادامه... جادوگر، ساحر، معزم، دلفریب، طناز، عشوه گر، فتان، فریبنده فرهنگ واژه مترادف متضاد