- افزایندگی(اَ یَ دَ/ دِ)
حاصل عمل افزاییدن. آنچه از افزودن حاصل آید. رجوع به افزودن و افزاییدن و افزایش شود
معنی افزایندگی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(کَ رَ / کَ رِ / کِ رِ شُ دَ)
لغت نامه دهخدا
زیاد کردن و افزون کردن. (ناظم الاطباء). بمعنی زیاد شدن، زیاد کردن هم لازم و هم متعدی استعمال شده اگرچه افزایانیدن متعدی آن می باشد. (مجمع الفرس)
(اَ یَ دَ / دِ)
لغت نامه دهخدا
نامی. بالنده. (از یادداشتهای مرحوم دهخدا). آنچه فزونی پذیر باشد. آنچه افزایش یابد. آنچه روح نباتی داشته باشد: کسی بپرسد که درخت چه باشد؟... گویندش درخت جسمی باشد افزاینده. (از یادداشت دهخدا از ناصرخسرو)
(یَ دَ / دِ)
لغت نامه دهخدا
زایا بودن. ولود بودن. مقابل عقیم بودن، تولید کردن. انتاج. افزودن. رجوع به زاینده شود
(اَ نَنْ دَ / دِ)
لغت نامه دهخدا
عمل افشاننده. حاصل عمل افشاندن. پراکندگی. ریختگی، از دیه های انار است. (از تاریخ قم ص 137). و رجوع به همین کتاب ص 69 شود
(یَ دَ / دِ)
لغت نامه دهخدا
عقیمی. (ناظم الاطباء). عقم. عقم. عقره. (از منتهی الارب). زاینده نبودن. سترونی
