ویژگی چیزی که از حد و اندازه تجاوز کند، افراط کننده، از حد گذشته بسیار، زیاد، فراوان، به طور فراوان، بی اندازه، عدیده، موفّر، وافر، جزیل، متوافر، اورت، موفور، معتدٌ به، خیلی، غزیر، کثیر، درغیش، به غایت
ویژگی چیزی که از حد و اندازه تجاوز کند، افراط کننده، از حد گذشته بِسیار، زیاد، فراوان، به طور فراوان، بی اَندازِه، عَدیدِه، مُوَفَّر، وافِر، جَزیل، مُتَوافِر، اُوِرت، مَوفور، مُعتَدٌ بِه، خِیلی، غَزیر، کَثیر، دَرغیش، بِه غایَت
نکوهیدن، بریدن، شکافتن درختی از تیره افراها جزو افراها جزو تیره های نزدیک بگل سرخیان که درختی است تنومند با برگهای پنجه یی که در باغها و جنگلها میروید اسپندان بوسیاه
نکوهیدن، بریدن، شکافتن درختی از تیره افراها جزو افراها جزو تیره های نزدیک بگل سرخیان که درختی است تنومند با برگهای پنجه یی که در باغها و جنگلها میروید اسپندان بوسیاه