جدول جو
جدول جو

معنی افراچال - جستجوی لغت در جدول جو

افراچال(اَ)
دهی است از دهستان بندرج بخش دودانگۀ شهرستان ساری. محلی کوهستانی و جنگلی و معتدل است و سکنۀ آن 180 تن. آب آنجا از چشمه و محصول آن برنج، غلات، لبنیات است. و شغل اهالی گاوداری و راه آن مالرو است و برنج در کنار رود خانه تجن زراعت میشود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3). و رجوع به سفرنامۀ مازندران رابینو شود
لغت نامه دهخدا
افراچال
روستاهای دهستان بندرج ساری، از آبادی های دهستان بندپی
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اَ)
در حال افراختن. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(اَ)
ابراهیم. (ناظم الاطباء) ، واجب تر
لغت نامه دهخدا
یا فراوک نام یکی از اجداد جمشید است. رجوع به تاریخ سیستان و ذیل آن ص 3 و 4 و آثارالباقیه بیرونی ص 103 شود، وسوسه انداز. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). و فی الحدیث: لایؤمننکم الافرع، ای الموسوس. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(اَ پُ)
دهی است از دهستان کارکنده بخش مرکزی شهرستان شاهی. محلی دشت و معتدل است و 1160 تن سکنه دارد. آب آن از سیاه رود تأمین میشود و محصول آن برنج، غلات، پنبه، صیفی، کنجد. و شغل اهالی زراعت وراه مالرو است. این آبادی از سه محل پائین جاده، افراپل و گله کلا تشکیل شده است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3). و رجوع به سفرنامۀ مازندران رابینو شود
لغت نامه دهخدا
از دهات استرآباد
فرهنگ گویش مازندرانی
روستایی در گرگان از دهستان استرآباد شمالی گرگان (اترک چال)
فرهنگ گویش مازندرانی
برگ درخت افرا
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع دهستان گیل خوران قائم شهر، مرتعی در کجور
فرهنگ گویش مازندرانی
مرتعی در نزدیکی روستای کوهپر نوشهر
فرهنگ گویش مازندرانی
نام مرتعی در آمل
فرهنگ گویش مازندرانی
نام مرتعی در حوزه کلاردشت چالوس
فرهنگ گویش مازندرانی
از کوه های اطراف کندلوس چالوس
فرهنگ گویش مازندرانی