جدول جو
جدول جو

معنی افراواک - جستجوی لغت در جدول جو

افراواک
یا فراوک نام یکی از اجداد جمشید است. رجوع به تاریخ سیستان و ذیل آن ص 3 و 4 و آثارالباقیه بیرونی ص 103 شود، وسوسه انداز. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). و فی الحدیث: لایؤمننکم الافرع، ای الموسوس. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فراوار
تصویر فراوار
بالاخانه، خانه ای که بالای خانۀ دیگر ساخته می شود، اتاقی که در طبقۀ دوم یا سوم یا بالاتر ساخته شده، خانۀ تابستانی، بالاخانۀ بادگیردار
پربار، پرواره، فروار، فرواره، فربال، بربار، بروار، برواره، غرفه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فراوان
تصویر فراوان
بسیار، زیاد، عمیق
فرهنگ فارسی عمید
(اَ)
دهی است از دهستان بندرج بخش دودانگۀ شهرستان ساری. محلی کوهستانی و جنگلی و معتدل است و سکنۀ آن 180 تن. آب آنجا از چشمه و محصول آن برنج، غلات، لبنیات است. و شغل اهالی گاوداری و راه آن مالرو است و برنج در کنار رود خانه تجن زراعت میشود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3). و رجوع به سفرنامۀ مازندران رابینو شود
لغت نامه دهخدا
(اَ)
ابراهیم. (ناظم الاطباء) ، واجب تر
لغت نامه دهخدا
سلطان نشینی است تحت الحمایۀ انگلیس در شمال غرب جزیره بورنئو، با 605000 جمعیت، کرسی آن کوشینگ است
لغت نامه دهخدا
(صَ)
موضعی است در نزدیکی مرالظهران بین مکه و عسفان. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(اَ)
در حال افراختن. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
شادمان شوید (فعل جمع مذکرامر حاضر از فرح) شادمان شوید، شاد باشید، (الصلا ای لطف افرحوا الباای قهربینان اترحوا، (مثنوی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فراوان
تصویر فراوان
وافر، کثیر، بسیار، بحد وفور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فراوان
تصویر فراوان
((فَ))
بسیار، زیاد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فراوان
تصویر فراوان
وفيرً
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از فراوان
تصویر فراوان
Lavish, Abounding, Abundant, Bountiful, Abundantly, Copious, Plentiful, Profuse, Superabundant
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از فراوان
تصویر فراوان
abondant, abondamment, copieux, somptueux, profus, superabondant
دیکشنری فارسی به فرانسوی
روستاهای دهستان بندرج ساری، از آبادی های دهستان بندپی
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از فراوان
تصویر فراوان
שופע , באופן שופע , שופע , מפואר , בשפע
دیکشنری فارسی به عبری
فراوان
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از فراوان
تصویر فراوان
فراوان , فراوانی سے , وافر , شاہانہ , فراوان , فراوان , فراوان
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از فراوان
تصویر فراوان
প্রচুর , প্রচুর পরিমাণে , আড়ম্বরপূর্ণ , অতিরিক্ত
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از فراوان
تصویر فراوان
มากมาย , อย่างอุดมสมบูรณ์ , อุดมสมบูรณ์ , มากมาย , หรูหรา , มากเกินไป
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از فراوان
تصویر فراوان
mwingi, kwa wingi, telele, nyingi, ya kifahari
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از فراوان
تصویر فراوان
bol, bol bir şekilde, müsrif, aşırı bol
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از فراوان
تصویر فراوان
豊富な , 豊富に , 豊富な , 豪華な , 超豊富な
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از فراوان
تصویر فراوان
丰富的 , 丰富地 , 奢华的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از فراوان
تصویر فراوان
melimpah, secara melimpah, mewah, berlimpah
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از فراوان
تصویر فراوان
풍부한 , 풍부하게 , 사치스러운 , 과도한
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از فراوان
تصویر فراوان
abundante, abundantemente, copioso, luxuoso, profuso, superabundante
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از فراوان
تصویر فراوان
प्रचुर , प्रचुर रूप से , भव्य , अत्यधिक
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از فراوان
تصویر فراوان
overvloedig, weelderig, superovervloedig
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از فراوان
تصویر فراوان
abbondante, abbondantemente, copioso, sontuoso, profuso, superabbondante
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از فراوان
تصویر فراوان
abundante, abundantemente, copioso, lujoso, profuso, superabundante
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از فراوان
تصویر فراوان
obfity, obficie, wystawny, nadmiarowy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از فراوان
تصویر فراوان
reichlich, verschwenderisch, überreichlich
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از فراوان
تصویر فراوان
изобильный , обильно , обильный , расточительный , чрезмерный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از فراوان
تصویر فراوان
рясний , рясно , багатий , багатий , пишний , обильний , надмірний
دیکشنری فارسی به اوکراینی