اراهستان. ساحل و ناحیه ایست مجاور خلیج فارس در ایالت فارس. (فرهنگ فارسی معین) : قلاع ایراهستان بیش از آن است که برتوان شمردن که بهر دیهی حصاری است که اگر بر سنگ و اگر سرتل و اگر بر زمین و همه گرمسیر بغایت. (فارسنامۀ ابن البلخی ص 160). ایراهستان در بیابانی است و گرمسیر بغایت چنانکه تابستان آنجا جز معدودی چند نباشند و آب روان و کاریز ندارد و غلۀ آنجا همه دیمی بوده. و از میوه جز خرما ندارد. وهمه در کوهها نشانند تا در زمستان از آب پر آب شود و بتابستان درخت را تازه دارد، و مردم غریب جز سه ماه سرما درآن ولایت نتوانند بود و بدین سبب آن گروه عصیان بسیار نمایند. (نزهه القلوب ص 119). ولایت ایراهستان از کورۀ اردشیرخوره است. (نزهه القلوب ص 125). رجوع به مرآت البلدان ج 1 ص 104 و معجم البلدان شود
اراهستان. ساحل و ناحیه ایست مجاور خلیج فارس در ایالت فارس. (فرهنگ فارسی معین) : قلاع ایراهستان بیش از آن است که برتوان شمردن که بهر دیهی حصاری است که اگر بر سنگ و اگر سرتل و اگر بر زمین و همه گرمسیر بغایت. (فارسنامۀ ابن البلخی ص 160). ایراهستان در بیابانی است و گرمسیر بغایت چنانکه تابستان آنجا جز معدودی چند نباشند و آب روان و کاریز ندارد و غلۀ آنجا همه دیمی بوده. و از میوه جز خرما ندارد. وهمه در کوهها نشانند تا در زمستان از آب پر آب شود و بتابستان درخت را تازه دارد، و مردم غریب جز سه ماه سرما درآن ولایت نتوانند بود و بدین سبب آن گروه عصیان بسیار نمایند. (نزهه القلوب ص 119). ولایت ایراهستان از کورۀ اردشیرخوره است. (نزهه القلوب ص 125). رجوع به مرآت البلدان ج 1 ص 104 و معجم البلدان شود
سرزمین افغان. (فرهنگ فارسی معین). از کشورهای آسیای مرکزی و بیشتر سرزمین آن کوهستانی است. اوضاع طبیعی: افغانستان در مشرق ایران بین 29 و 38 درجۀ عرض جغرافیایی قرار گرفته و از شمال محدود است به ازبکستان و تاجیکستان و ترکمنستان و از شمال شرقی بچین محدود است و از مشرق به پنجاب هندوستان و از جنوب به پاکستان و از مغرب به ایران. افغانستان کشوری کوهستانی وقسمت عمده سطح آنرا برجستگیها پوشانیده است. از مشرق بمغرب و جنوب غربی بتدریج از ارتفاع متوسط زمین کاسته میشود و در جنوب غربی مجاور خاک ایران بزمینهای پست منتهی میگردد. کوهستان شمالی و مرکزی افغانستان دنبالۀ خراسان ایران و بلندترین آنها هندوکش یا هند است و بهرحال کوه قسمت بزرگی از شمال شرقی و شمال افغانستان را پوشانیده و بلندترین قلۀ آن تا 7421 متر ارتفاع دارد. افغانستان با توجه بوضع پستی و بلندیهای آن از لحاظ آب و هوا بسه منطقه تقسیم می شود: الف: جلگه ها و مناطق گرمسیر مانند جلگه های مجاور سیستان و ایران و ناحیۀجلال آباد در مشرق که در تابستان بسیار گرم و در زمستان معتدل است. ب: قسمت شمالی افغانستان مجاور با مرز ترکستان یعنی ناحیۀ مزارشریف که آنرا ترکستان افغانستان می گویند. این قسمت تحت تأثیر اقلیم صحرائی است. زمستان آن معتدل و تابستان آن گرم است. در تابستان بواسطۀ انعکاس اشعۀ خورشید بر روی ماسه های نرم زمین گرمای آن غیرقابل تحمل می شود. ج: قسمتهای کوهستانی که زمستان بسیار سرد و تابستان معتدل دارد و در دو ماه آخر زمستان تمام این نواحی از برف پوشیده می شود و بادهای خشک از شمال می وزد و از درجۀ حرارت هوامی کاهد. بهرحال چون افغانستان محصور به خشکیها و ازدریا دور است بیشتر رودهای آن در حوضه های داخلی جریان می یابد و به دریاچه ها و یا باطلاقهای داخل خشکی می ریزد. و بطور خلاصه حدود طبیعی کشور افغانستان بدین شرح است که از شمال به اتحاد جماهیر شوروی از مغرب به ایران از جنوب به بلوچستان و از مشرق بنواحی قبائل آزاد و از گوشۀ شمال شرقی با رشتۀ باریک از پامیر بنام ’وخان’ و ’سنکیانک’ از ترکستان شرقی محدود و مماس است. و آن بین 29 درجه و 30 دقیقه و 38 درجه و 30دقیقۀ عرض شمالی و 60 درجه و 30 دقیقۀ و 75 درجه و 50 دقیقۀ طول شرقی نصف النهار گرینویچ واقع و مساحت سطح آن حدود 650 هزار کیلومتر مربع و دارای قریب دوازده میلیون تن سکنه است. پایتخت آن کابل و از شهرهای مهم آن هرات و قندهار است. حکومت آن مشروطۀ سلطنتی و دارای مجلس شورای ملی است. قانون اساسی آن در سال 1301 هجری شمسی تدوین شد و دوبار در سالهای 1307 و 1309 مورد تجدید نظر قرار گرفته و تنظیم شد. دین رسمی مردم اسلام و مذهب رسمی عمومی حنفی است. بیرق رسمی آن دارای رنگهای سیاه و سرخ و سبز که در وسط آن خوشۀ گندم و محراب و منبر قرار دارد
سرزمین افغان. (فرهنگ فارسی معین). از کشورهای آسیای مرکزی و بیشتر سرزمین آن کوهستانی است. اوضاع طبیعی: افغانستان در مشرق ایران بین 29 و 38 درجۀ عرض جغرافیایی قرار گرفته و از شمال محدود است به ازبکستان و تاجیکستان و ترکمنستان و از شمال شرقی بچین محدود است و از مشرق به پنجاب هندوستان و از جنوب به پاکستان و از مغرب به ایران. افغانستان کشوری کوهستانی وقسمت عمده سطح آنرا برجستگیها پوشانیده است. از مشرق بمغرب و جنوب غربی بتدریج از ارتفاع متوسط زمین کاسته میشود و در جنوب غربی مجاور خاک ایران بزمینهای پست منتهی میگردد. کوهستان شمالی و مرکزی افغانستان دنبالۀ خراسان ایران و بلندترین آنها هندوکش یا هند است و بهرحال کوه قسمت بزرگی از شمال شرقی و شمال افغانستان را پوشانیده و بلندترین قلۀ آن تا 7421 متر ارتفاع دارد. افغانستان با توجه بوضع پستی و بلندیهای آن از لحاظ آب و هوا بسه منطقه تقسیم می شود: الف: جلگه ها و مناطق گرمسیر مانند جلگه های مجاور سیستان و ایران و ناحیۀجلال آباد در مشرق که در تابستان بسیار گرم و در زمستان معتدل است. ب: قسمت شمالی افغانستان مجاور با مرز ترکستان یعنی ناحیۀ مزارشریف که آنرا ترکستان افغانستان می گویند. این قسمت تحت تأثیر اقلیم صحرائی است. زمستان آن معتدل و تابستان آن گرم است. در تابستان بواسطۀ انعکاس اشعۀ خورشید بر روی ماسه های نرم زمین گرمای آن غیرقابل تحمل می شود. ج: قسمتهای کوهستانی که زمستان بسیار سرد و تابستان معتدل دارد و در دو ماه آخر زمستان تمام این نواحی از برف پوشیده می شود و بادهای خشک از شمال می وزد و از درجۀ حرارت هوامی کاهد. بهرحال چون افغانستان محصور به خشکیها و ازدریا دور است بیشتر رودهای آن در حوضه های داخلی جریان می یابد و به دریاچه ها و یا باطلاقهای داخل خشکی می ریزد. و بطور خلاصه حدود طبیعی کشور افغانستان بدین شرح است که از شمال به اتحاد جماهیر شوروی از مغرب به ایران از جنوب به بلوچستان و از مشرق بنواحی قبائل آزاد و از گوشۀ شمال شرقی با رشتۀ باریک از پامیر بنام ’وخان’ و ’سنکیانک’ از ترکستان شرقی محدود و مماس است. و آن بین 29 درجه و 30 دقیقه و 38 درجه و 30دقیقۀ عرض شمالی و 60 درجه و 30 دقیقۀ و 75 درجه و 50 دقیقۀ طول شرقی نصف النهار گرینویچ واقع و مساحت سطح آن حدود 650 هزار کیلومتر مربع و دارای قریب دوازده میلیون تن سکنه است. پایتخت آن کابل و از شهرهای مهم آن هرات و قندهار است. حکومت آن مشروطۀ سلطنتی و دارای مجلس شورای ملی است. قانون اساسی آن در سال 1301 هجری شمسی تدوین شد و دوبار در سالهای 1307 و 1309 مورد تجدید نظر قرار گرفته و تنظیم شد. دین رسمی مردم اسلام و مذهب رسمی عمومی حنفی است. بیرق رسمی آن دارای رنگهای سیاه و سرخ و سبز که در وسط آن خوشۀ گندم و محراب و منبر قرار دارد
آوندی مانند نمکدان. چوب و مانند آن که در آن حوایج دیگ بدارند. بتازیش مفرحه خوانند. (آنندراج). به ازاء موقوف آوندی مانند نمکدان. چوب و غیر آن که در آن حوائج دیگ بدارند. بتازیش مفرحه خوانند کذا فی القنیه. (مؤید)
آوندی مانند نمکدان. چوب و مانند آن که در آن حوایج دیگ بدارند. بتازیش مفرحه خوانند. (آنندراج). به ازاء موقوف آوندی مانند نمکدان. چوب و غیر آن که در آن حوائج دیگ بدارند. بتازیش مفرحه خوانند کذا فی القنیه. (مؤید)
همان افراختن است. (مؤید) ، فریضه گردانیدن جهت کسی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، بحد نصاب رسیدن ستور در عدد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). بحد نصاب رسیدن مال و مواشی در عدد. (آنندراج). بدان حد رسیدن مال که زکوه در وی فریضه گردد. (تاج المصادر بیهقی). بدان حد رسیدن مال که زکوه در او واجب آید. (یادداشت بخط مؤلف)
همان افراختن است. (مؤید) ، فریضه گردانیدن جهت کسی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، بحد نصاب رسیدن ستور در عدد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). بحد نصاب رسیدن مال و مواشی در عدد. (آنندراج). بدان حد رسیدن مال که زکوه در وی فریضه گردد. (تاج المصادر بیهقی). بدان حد رسیدن مال که زکوه در او واجب آید. (یادداشت بخط مؤلف)