جدول جو
جدول جو

معنی افتلت - جستجوی لغت در جدول جو

افتلت
(اِ تَ لِ)
دهی است از دهستان شهریاری بخش چهاردانگه از شهرستان ساری. 185 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و محصول آن غلات، ارزن، لبنیات، عسل و شغل اهالی زراعت و گله داری. صنایعدستی زنان شال و کرباس بافی و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
افتلت
از توابع دهستان چهاردانگه هزارجریب
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اِتْ تِ)
ببدیهه گفتن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). دروقت چیزی گفتن چون شعر و مانند آن. (المصادر زوزنی).
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ لِ)
به بدیهه گویندۀ کلام. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). کسی که به بدیهه و مرتجلاً سخن می گوید. (ناظم الاطباء) ، ناگاه میرنده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به افتلات شود
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ لَ)
ناگهان گرفته شده، ناگهان مرده. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(اَ تَ)
آرنج برآمده و سخت یا دور از پهلوی. (آنندراج) : مرفق افتل، آرنج برآمده یا سخت یا دور از پهلو. قوم افتل، ای بین الفتل. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء).
لغت نامه دهخدا
تصویری از افتلا
تصویر افتلا
از شیر گرفتن، پروردن، نگاهداشتن، نگریستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از افتل
تصویر افتل
آرنج برآمده نیرومند
فرهنگ لغت هوشیار
از روستاهای دهستان چهاردانگه هزارجریب بهشهر
فرهنگ گویش مازندرانی