- افاق(کُ)
یوم...، جنگی است. (مجمع الامثال میدانی) ، داروهای معطر خوشبو که طبیب با آن بیماران را معالجه کند. یقال: فوه و افواه مثل سوق و اسواق ثم افاویه. (بحر الجواهر). ادویۀ خوشبورا نامند که در اطعمه و اشربه داخل میکنند و محمود سنجری گفته که ادویۀ عطریه طیبه الرائحه است مانند قرنفل و دارچینی و هیل بوا و مانند اینها و حب و دهن و شراب و عرق و قرص. (مخزن الادویه). هر گیاه خوشبوی که در ترکیب عطرها بکار رود. (یادداشت بخط مؤلف).
مانند سنبل و دارچینی و قاقلۀ کبیره و عود و مصطکی و مانند آن. (یادداشت بخط مؤلف) : و کسی را که در معده و امعاء رطوبت باشد نشاید (شراب) مگر جوشیده و افاویه اندرکرده. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). قاقله، هو من الافاویه العطریه. (ابن البیطار)
یوم...، نام یکی از ایام عرب است. این وقعه در بلاد بنی یربوع در موضعی بنام افاق روی داد و عمر بن الجزور فارس بکر بدست معدان بن قعنب تمیمی بقتل رسید. (از معجم البلدان)
مانند سنبل و دارچینی و قاقلۀ کبیره و عود و مصطکی و مانند آن. (یادداشت بخط مؤلف) : و کسی را که در معده و امعاء رطوبت باشد نشاید (شراب) مگر جوشیده و افاویه اندرکرده. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). قاقله، هو من الافاویه العطریه. (ابن البیطار)
یوم...، نام یکی از ایام عرب است. این وقعه در بلاد بنی یربوع در موضعی بنام افاق روی داد و عمر بن الجزور فارس بکر بدست معدان بن قعنب تمیمی بقتل رسید. (از معجم البلدان)
