بیونانی به معنی ارض است. (فهرست مخزن الادویه) ، دویدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). دویدن اسب: افاج الفرس، عدا. (از اقرب الموارد) ، جوق جوق فرستادن شتران را بر آب و حوض. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). دسته دسته فرستادن شتران را بر آب حوض. (از اقرب الموارد)
بیونانی به معنی ارض است. (فهرست مخزن الادویه) ، دویدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). دویدن اسب: افاج الفرس، عدا. (از اقرب الموارد) ، جوق جوق فرستادن شتران را بر آب و حوض. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). دسته دسته فرستادن شتران را بر آب حوض. (از اقرب الموارد)
شکل یونانی اسم ازیری که مصریان قدیم بیکی از خدایان عمده خویش میدادند. وی خدای آفتاب غروب کننده و حامی اموات، شوهر ایزیس و پدر هروس بود. و رجوع بفرهنگ ایران باستان تألیف پورداود ص 137 و ایران باستان تألیف پیرنیا ص 84 و 943 شود
شکل یونانی اسم ازیری که مصریان قدیم بیکی از خدایان عمده خویش میدادند. وی خدای آفتاب غروب کننده و حامی اموات، شوهر ایزیس و پدر هُروس بود. و رجوع بفرهنگ ایران باستان تألیف پورداود ص 137 و ایران باستان تألیف پیرنیا ص 84 و 943 شود
فرقه ای باشند از غلات شیعه که اصحاب مغیره بن سعیدند. (از الانساب سمعانی). یاران مغیره بن سعید عجلی هستند و گویند حق تعالی جسم است بر صورت انسان و بر سرش تاجی است از نور و قلب او سرچشمۀ حکمت است. (از تعریفات جرجانی). از فرق غلات که بعد از امام زین العابدین و امام محمد باقر، مغیره بن سعید عجلی را امام می پنداشتند و انتظار ظهور محمد بن عبدالله بن حسن بن امام حسن را به عنوان مهدی داشتند. مغیره در آخر کار ادعای نبوت کرد و خالد بن عبدالله قسری او را کشت. (خاندان نوبختی ص 264). اصحاب مغیره بن سعید، ملقب به ابتر کثیرالنواء، و آنان را ابتریه نیز گویند و آنان فرقه ای از فرق پنجگانه زیدیه باشند. (بیان الادیان). فرقه ای از مشبهه، منسوب به مغیره بن سعید عجلی. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). اصحاب مغیره بن سعد عجلی اند که گویند خدای جسم است بر صورتی از مرد، از نور و بر سر او تاجی است از نور، و قلب او منبع حکمت است و موقعی که بر آن شد که جهان را آفریند، به اسم اعظم سخن گفت. (از کشاف اصطلاحات الفنون از فرهنگ علوم نقلی تألیف سجادی). و رجوع به مغیره بن سعید و کشاف اصطلاحات الفنون و خاندان نوبختی و ترجمه فارسی الفرق بین الفرق صص 49-50 شود
فرقه ای باشند از غلات شیعه که اصحاب مغیره بن سعیدند. (از الانساب سمعانی). یاران مغیره بن سعید عجلی هستند و گویند حق تعالی جسم است بر صورت انسان و بر سرش تاجی است از نور و قلب او سرچشمۀ حکمت است. (از تعریفات جرجانی). از فرق غلات که بعد از امام زین العابدین و امام محمد باقر، مغیره بن سعید عجلی را امام می پنداشتند و انتظار ظهور محمد بن عبدالله بن حسن بن امام حسن را به عنوان مهدی داشتند. مغیره در آخر کار ادعای نبوت کرد و خالد بن عبدالله قسری او را کشت. (خاندان نوبختی ص 264). اصحاب مغیره بن سعید، ملقب به ابتر کثیرالنواء، و آنان را ابتریه نیز گویند و آنان فرقه ای از فرق پنجگانه زیدیه باشند. (بیان الادیان). فرقه ای از مشبهه، منسوب به مغیره بن سعید عجلی. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). اصحاب مغیره بن سعد عجلی اند که گویند خدای جسم است بر صورتی از مرد، از نور و بر سر او تاجی است از نور، و قلب او منبع حکمت است و موقعی که بر آن شد که جهان را آفریند، به اسم اعظم سخن گفت. (از کشاف اصطلاحات الفنون از فرهنگ علوم نقلی تألیف سجادی). و رجوع به مغیره بن سعید و کشاف اصطلاحات الفنون و خاندان نوبختی و ترجمه فارسی الفرق بین الفرق صص 49-50 شود
ایلوریس و گاهی ایلوریا، اللوریقن، سرزمین قدیم مشتمل بر قسمت شرقی ساحل دریای آدریاتیک و پسکرانۀ آن، این ناحیه از ایلیریان نام گرفته که در ادوار پیش از تاریخ در آنجا مستقر شدند، ایلیریان مرکب است از قبایل هند و اروپایی (از قبیل دالماتیان و پانونیان) و مردمی جنگجو و دریازن بودند و در مقابل نفوذ یونان مقاومت کردند و مقدونیان را شکست دادند، رومیان مملکت آنان را تصرف کردند و ایالت ایلوریکوم، قسمتی از ایلیریا را تأسیس نمودند، (دائرهالمعارف فارسی)، رجوع به ایران باستان شود
ایلوریس و گاهی ایلوریا، اللوریقن، سرزمین قدیم مشتمل بر قسمت شرقی ساحل دریای آدریاتیک و پسکرانۀ آن، این ناحیه از ایلیریان نام گرفته که در ادوار پیش از تاریخ در آنجا مستقر شدند، ایلیریان مرکب است از قبایل هند و اروپایی (از قبیل دالماتیان و پانونیان) و مردمی جنگجو و دریازن بودند و در مقابل نفوذ یونان مقاومت کردند و مقدونیان را شکست دادند، رومیان مملکت آنان را تصرف کردند و ایالت ایلوریکوم، قسمتی از ایلیریا را تأسیس نمودند، (دائرهالمعارف فارسی)، رجوع به ایران باستان شود
اکنون سفیریه گویند، غذائی مرکب از گوشت، تخم مرغ و پیاز: فقال لکاتبه ان عشت قلیلاً لاطعمنک اسفیریا من لحوم هذه الجزر مااکلت مثلها قط. (ابن القوطیه نسخۀ خطی پاریس شمارۀ 706 از دزی ج 1 ص 22)
اکنون سفیریه گویند، غذائی مرکب از گوشت، تخم مرغ و پیاز: فقال لکاتبه اِن عشت ُ قلیلاً لاطعمنک اسفیریا من لحوم هذه الجزر مااکلت مثلها قط. (ابن القوطیه نسخۀ خطی پاریس شمارۀ 706 از دزی ج 1 ص 22)
امیرزاده. شاهزاده. میرزا: عازم اردوی پادشاه بودند و پادشاه ا میرزا شاهرخ بوده به سمرقند رفته بود. (مزارات کرمان ص 43). ورجوع به همین کتاب ص 45 و 54 و 108، و میرزا شود
امیرزاده. شاهزاده. میرزا: عازم اردوی پادشاه بودند و پادشاه ا میرزا شاهرخ بوده به سمرقند رفته بود. (مزارات کرمان ص 43). ورجوع به همین کتاب ص 45 و 54 و 108، و میرزا شود
به تازگی واپسینگاه سپس پس از همه در آخر در زمان باز پسین بتازگی دراین نزدیکیها. توضیح قاعده چون وزن فعل دارد تنوین نباید بگیرد ولی در کتابهای لغت معاصر هم بکار رفته است چنانکه در (المنجد) ذیل ماده (اخر) آمده
به تازگی واپسینگاه سپس پس از همه در آخر در زمان باز پسین بتازگی دراین نزدیکیها. توضیح قاعده چون وزن فعل دارد تنوین نباید بگیرد ولی در کتابهای لغت معاصر هم بکار رفته است چنانکه در (المنجد) ذیل ماده (اخر) آمده