جدول جو
جدول جو

معنی اغلظ - جستجوی لغت در جدول جو

اغلظ
(اَ لَ)
درشت تر. ستبرتر. (آنندراج). نعت تفضیلی از غلظت. بمعنی ستبرتر. زفت تر. غلیظتر. (یادداشت بخط مؤلف) : اغلظ المواطی الحصی علی الصفا. (مجمع الامثال میدانی ذیل اخبث)
لغت نامه دهخدا
اغلظ
درشت تر، ستبرتر، غلیظ تر
تصویری از اغلظ
تصویر اغلظ
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اغلا
تصویر اغلا
گران کردن نرخ، گران بها یافتن، گران خریدن، جوشانیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اغلب
تصویر اغلب
غالب تر، چیره تر، بیشتر، بیشتر اوقات
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مغلظ
تصویر مغلظ
شدید، سخت
فرهنگ فارسی عمید
بیشتر، چیره تر، ستبرتر گران بهاتر بیش بهاتر گرانتر. ترکی پسر بچه پسرک ریتک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اغلف
تصویر اغلف
درنیام نیامک دول نبریده فراخسال زندگانی فراخ پوشه دار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اغلط
تصویر اغلط
غلط تر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اغلب
تصویر اغلب
غالبتر چیره تر، بیشتر
فرهنگ لغت هوشیار
جمع غلیظ، درشتناک درشته ها سفت ها دفزک ها درست گویی، سفت کردن دژوا خاندن سخن درشت، چیزهای درشت
فرهنگ لغت هوشیار
جوشاندن دیگ، گران خریدن گرانخری، بالیدن اغلاف: نیام ساختن، در نیام کردن، گران خریدن، گرانبها یافتن، گران کردن، قیمت چیزی، گران خریدن، گرانبها یافتن، گران کردن، قیمت چیزی
فرهنگ لغت هوشیار
سخت استوار مایه دار زفت شخ دفزک کننده ستبر کننده سفت کننده زفتگر شدید (سوگند و مانند آن) سخت: (و ترجمه یمینی که اگر بیمین مغلظ مترجم آنرا صاحب یسار (بسیار) مایه سخن وری گویند حنثی لازم نشود) (مرزبان نامه. تهران. 1317 ص 4) درشت و ستبر کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مغلظ
تصویر مغلظ
((مُ غَ لَّ))
شدید، سخت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اغلی
تصویر اغلی
((اَ لا))
گران بهاءتر، گرانتر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اغلب
تصویر اغلب
((اَ لَ))
بیشتر، اکثر، چیره تر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اغلب
تصویر اغلب
بیشتر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اغلب
تصویر اغلب
Frequently
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از اغلب
تصویر اغلب
fréquemment
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از اغلب
تصویر اغلب
sıkça
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از اغلب
تصویر اغلب
자주
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از اغلب
تصویر اغلب
頻繁に
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از اغلب
تصویر اغلب
לעיתים קרובות
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از اغلب
تصویر اغلب
अक्सर
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از اغلب
تصویر اغلب
sering
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از اغلب
تصویر اغلب
บ่อยครั้ง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از اغلب
تصویر اغلب
часто
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از اغلب
تصویر اغلب
frequent
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از اغلب
تصویر اغلب
frecuentemente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از اغلب
تصویر اغلب
frequentemente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از اغلب
تصویر اغلب
frequentemente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از اغلب
تصویر اغلب
经常地
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از اغلب
تصویر اغلب
często
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از اغلب
تصویر اغلب
часто
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از اغلب
تصویر اغلب
häufig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از اغلب
تصویر اغلب
mara kwa mara
دیکشنری فارسی به سواحیلی