- اغره
- جمع غریر. فریفتگان مغروران، جوانان بی تجربه
معنی اغره - جستجوی لغت در جدول جو
- اغره
- ورمی که در گردن انسان پیدا شود، گواتر
- اغره
- جمع غریر، فریفتگان، مغروران، جوانان بی تجربه
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ورم غده ای در بدن
پاغر
مونث شاغر بی پدافند (بی دفاع) دژ یا شهرتهی ازنگهبان وسرباز بی نگهبان
پارسی تازی گشته ساغر
ورم غده، برآمدگی کوچک در بدن، هر یک از غده های متورم زیر پوست
کبابه شکافته از گیاهان
دانه ای به اندازۀ نخود که تا نیمۀ آن شکافته و در میان آن دانۀ ریز سیاه و خوشبو قرار دارد. بیشتر در هند و سودان به دست می آید و در طب به کار می رود. کبابۀ دهن شکافته
سخت زیرک
بچشم، بدیده (از طریق)
ربودن ربودگی
کناره آستر لباس، نوار باریکی که در داخل کلاه دوزند
گوده گودی پایین گردن و بالای سینه بندر مرز
خروسه نبریده، فراخ زندگی، از زانسال
غریبتر، عجیبتر، دورتر
بر آغالیدن تحریک کردن بر انگیختن، آغالش انگیزش. یا اغراء بجهل. بجهل کشانیدن آغالش بنادانی
غارت کردن، تاراج کردن
پلیدتر منفورتر زشت تر، جمع اکار (اکاره) برزگران کشاورزان، سهم زارع از محصول، دسترنج یا اجره المثلی که مالک هر گاه بخواهد اجازه زمینی را فسخ کند بابت حق کشت و کار بمستاء جر میدهد. یا عمله و اکراه. کارگران و برزیگران
مانه کاچار ریخت
ابره، رویۀ لباس، رویه برای مثال حال مقلوب شد که بر تن دهر / اوره کرباس و دیبه آستر است (خاقانی - ۶۶)
خاندان، دودمان، عائله، خانواده
ماده ای بی رنگ و بی بو به صورت بلورهای سوزنی نازک که در کبد تولید می شود و همراه با ادرار از بدن انسان دفع می شود، نوع مصنوعی آن در صنعت و کشاورزی به عنوان کود کاربرد دارد
سرقت ادبی، غارت کردن، تاخت و تاراج کردن
هوبره، پرنده ای وحشی حلال گوشت و بزرگ تر از مرغ خانگی با گردن دراز و بال های زرد رنگ و خالدار، حباری، چرز، جرز، جرد، تودره، شاست
نوعی بیماری که به دلیل ورم کردن کیسۀ بیضه بروز می کند، غری، دبه خایگی
برانگیختن، تحریک کردن، وادار کردن، دشمنی انداختن میان دو کس، آزمند گردانیدن
آپورش اپر دهیک تاراج دانی که دل من که فکندست به تاراج آن دو خط مشکین که پدید آمدش از عاج (دقیقی) نوای بلبل و آوای دراج شکیب عاشقان را داده تاراج (نظامی) تارات
دمیدن پروین، شکفته دهانه دره
گل ارمنی