جدول جو
جدول جو

معنی اغر - جستجوی لغت در جدول جو

اغر
یمن، شگون، فال نیک، خیر و برکت، عزم سفر
تصویری از اغر
تصویر اغر
فرهنگ فارسی عمید
اغر
((اُ غُ))
برکت، شگون
تصویری از اغر
تصویر اغر
فرهنگ فارسی معین
اغر
((اَ غَ رّ))
سفید، اسبی که پیشانی اش سفید است، شهره، معروف
تصویری از اغر
تصویر اغر
فرهنگ فارسی معین
اغر
اسب پیشانی سفید
تصویری از اغر
تصویر اغر
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اغره
تصویر اغره
جمع غریر. فریفتگان مغروران، جوانان بی تجربه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اغرل
تصویر اغرل
خروسه نبریده، فراخ زندگی، از زانسال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اغرب
تصویر اغرب
غریبتر، عجیبتر، دورتر
فرهنگ لغت هوشیار
بر آغالیدن تحریک کردن بر انگیختن، آغالش انگیزش. یا اغراء بجهل. بجهل کشانیدن آغالش بنادانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اغره
تصویر اغره
ورمی که در گردن انسان پیدا شود، گواتر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اغرا
تصویر اغرا
برانگیختن، تحریک کردن، وادار کردن، دشمنی انداختن میان دو کس، آزمند گردانیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اغره
تصویر اغره
جمع غریر، فریفتگان، مغروران، جوانان بی تجربه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اغرب
تصویر اغرب
((اَ رَ))
شگفت تر، غریب تر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اغرا
تصویر اغرا
((اِ))
شوراندن، تحریک کردن، انگیزش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اغری
تصویر اغری
دزد به زبان ترکی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اغرب
تصویر اغرب
غریب تر، باغرابت تر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زاغر
تصویر زاغر
چینه دادن ژاغر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ساغر
تصویر ساغر
پیاله، جام شرابخواری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از داغر
تصویر داغر
فرومایه و ذلیل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شاغر
تصویر شاغر
تهی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صاغر
تصویر صاغر
مرد راضی، به ستم و خواری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صاغر
تصویر صاغر
راضی به ستم و خواری، آنکه به پستی و ستم تن بدهد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زاغر
تصویر زاغر
((غَ))
چینه دان، ژاغر و جاغر هم گویند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ساغر
تصویر ساغر
((غَ))
پیاله شرابخواری، جام
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ساغر
تصویر ساغر
ظرفی برای باده خوردن که از بلور یا طلا یا نقره یا چیز دیگر درست کنند، جام، پیالۀ شراب خوری
ساغر خوردن: باده نوشیدن با ساغر
ساغر زدن: شراب خوردن، باده نوشیدن با ساغر
ساغر کشیدن: باده نوشیدن با ساغر
ساغر نوشیدن: باده نوشیدن با ساغر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زاغر
تصویر زاغر
چینه دان مرغ، کیسه ای که بین حلقوم و معدۀ مرغ قرار دارد، گژار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اغریرث
تصویر اغریرث
(پسرانه)
صاحب گردونه پیش رونده، از شخصیتهای شاهنامه، پسر پشنگ و نبیره فریدون پادشاه پیشدادی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از اغریض
تصویر اغریض
شکوفه، نوباوه، تگرگ
فرهنگ لغت هوشیار
پارسی تازی شده آغارش آغار (به معنی برانگیخته وتحریک کرده باشد بر آغالیدن آغالش برانگیختن به کار نیک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اغرسطس
تصویر اغرسطس
لاتینی تازی شده یا یونانی تازی شده بید گیا کزمازک از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اغرای کردن
تصویر اغرای کردن
تحریض کردن، ترغیب کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اغرام
تصویر اغرام
به مرگ نفکندن، تاوان نهادن، وامدار کردن، آزمندی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اغراقات
تصویر اغراقات
جمع اغراق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اغراق گویی
تصویر اغراق گویی
گزافه گویی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اغراق آمیز
تصویر اغراق آمیز
گزاف آمیز آمیخته به اغراق مقرون باغراق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اغراق
تصویر اغراق
غرق کردن، غرق گردانیدن
فرهنگ لغت هوشیار