جدول جو
جدول جو

معنی اغالوجی - جستجوی لغت در جدول جو

اغالوجی(اَ)
مأخوذ از یونانی. صبر زرد. (ناظم الاطباء) ، زیارت بسیار نمودن چندان که درمانده و ملول گرداند کسی را. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اِ جِ)
دهی است از قصبۀ داران شهرستان فریدن با 1301 تن سکنه. آب آن از چشمه و محصول آن غلات آبی و دیمی، حبوب و سیب زمینی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
منسوب به دهی از قرای سرخس که بالوجوزجان باشد، (از لباب الانساب ج 1 ص 91) (از معجم البلدان)، پیرگشته، (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
ابوالحجاج خارجه بن مصعب بن خارجۀ ضبعی بالوجی از رواه بود، پدر وی ابومصعب در جنگ صفین با علی بود و شهادت یافت و خارجه قتاده بن دعامه را دریافت، او از یونس بن یزید روایت کرده است، (از لباب الانساب ج 1 ص 92) (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
امیر ابوالحسن علی بن الیاس. از امرای دورۀ سامانی که از جملۀ شعرا نیز بود. وی شاید پسر الیاس بن اسحاق بن احمد سامانی باشد که در بخارا و بلخ می زیست. (از تاریخ ادبیات دکتر صفا ج 1 ص 179). و رجوع به اغجی و آغاجی و اغچی شود
لغت نامه دهخدا
(اُ)
شاخ درخت نازک و نرم. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). شاخ نرم درخت. (از اقرب الموارد). ج، اغالیج. (از اقرب الموارد) (المنجد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از اغلوج
تصویر اغلوج
ترشاخه ترکه
فرهنگ لغت هوشیار