جدول جو
جدول جو

معنی اعیوی - جستجوی لغت در جدول جو

اعیوی(اَ یَ)
منسوب است به اعیی که پدر بطنی است از جرم. (منتهی الارب).
، پوشیدن. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج) ، فروگرفتن شهوت دل را. (ناظم الاطباء). اغیان (بدون اعلال). (منتهی الارب) : اغین علی قلبه (مجهولاً) اغیانا، تغشته الشهوه. و منه: ’انه لیغان علی قلبی حتی استغفراﷲ فی القوم سبعین مره’. (از اقرب الموارد) ، پراکنده خاطر کردن وام کسی را. (ناظم الاطباء). اغیان (بدون اعلال). (منتهی الارب). و رجوع به اغیان شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اَ شَ وی ی)
منسوب به اعشی ̍، یعنی شبکوری. (ناظم الاطباء). منسوب به اعشی، شب کور، آن که شب و روز کم بیند. (منتهی الارب). و رجوع به این کلمه شود
لغت نامه دهخدا
(اَ مَ وی ی)
منسوب است به اعمی. (آنندراج) (منتهی الارب) ، جوانب و نواحی آسمان. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء). نواحی و صفایح آسمان. (از اقرب الموارد) ، آنچه به نظر آید از اطراف آسمان. کأنه جمع عنن، و العانه. تقول:اعنان السماء. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). آنچه اطراف آسمان بچشم میخورد. قال الجوهری: کأنه جمع عنن. (از اقرب الموارد). چندانکه بتوان دید از آسمان. (مهذب الاسماء نسخۀ خطی) ، اخلاق شیاطین. (از اقرب الموارد). اعنان الشیاطین، اخلاق و طبایع آنها. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
حلبه است. (فهرست مخزن الادویه) ، جای گرفتن و اقامت نمودن. (ناظم الاطباء). اقامت گزیدن در جایی. (از اقرب الموارد). جای گرفتن و اقامت نمودن: اغیم فلان، جای گرفت. (منتهی الارب) ، ابر رسیدن. (ناظم الاطباء). ابر رسیدن قومی را: اغیم القوم، ابر رسید آنها را. (منتهی الارب) ، عطش رسیدن بقوم: اغیم القوم، اصابهم غیم ای عطش. (از اقرب الموارد) ، بسان ابر شدن شب: اغیم اللیل، جاء کالغیم. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(اَ یَ)
نسبت است به اعین بمعنی فراخی در چشم. (از لباب الانساب)
لغت نامه دهخدا
(اَ یَ)
نام یکی از جدها است که بدو نسبت کنند. از آن جمله ابوعلی محمد بن علی محمد بن علی بن احمد اعینی طالقانی فقیه شافعی است. وی به سال پانصد و اندی در کرمان درگذشت
لغت نامه دهخدا
(اَ یا)
درمانده تر در کار. درمانده تر در سخن. بی زبان. (یادداشت بخط مؤلف).
- امثال:
اعیی من باقل، گنگ تر از باقل. مثلی است عربی و باقل مردی بود ضرب المثل در عجزاز بیان. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(اَ یا)
پدر بطنی است از جرم. (منتهی الارب) ، جمع واژۀ اغنیه، بمعنی تصنیف در تداول عربی امروز. رجوع به اغنیه شود
لغت نامه دهخدا