جمع واژۀ عناج، رسنی است که زیر دلو بزرگ بسته به عراقی می بندند و رسنی باریک که بدان گوشۀ دلو را با چوب چنبرش بندند و جز آن. (ازاقرب الموارد) (از ناظم الاطباء) (از منتهی الارب)
جَمعِ واژۀ عِناج، رسنی است که زیر دلو بزرگ بسته به عراقی می بندند و رسنی باریک که بدان گوشۀ دلو را با چوب چنبرش بندند و جز آن. (ازاقرب الموارد) (از ناظم الاطباء) (از منتهی الارب)
دهی است از دهستان افشار بخش اسدآباد شهرستان همدان در 17 هزارگزی جنوب باختری قصبۀ اسدآباد و 2 هزارگزی باختر راه فرعی اسدآباد به آجین. در دامنه واقع و سردسیر است. سکنۀ آن 170 تن شیعه هستند و به کردی و فارسی و ترکی سخن میگویند. آب آن از چشمه تأمین میشودو محصول آن غلات، و حبوبات، لبنیات و قیسی و شغل مردم زراعت و گله داری، و صنایع دستی زنان قالیبافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی است از دهستان افشار بخش اسدآباد شهرستان همدان در 17 هزارگزی جنوب باختری قصبۀ اسدآباد و 2 هزارگزی باختر راه فرعی اسدآباد به آجین. در دامنه واقع و سردسیر است. سکنۀ آن 170 تن شیعه هستند و به کردی و فارسی و ترکی سخن میگویند. آب آن از چشمه تأمین میشودو محصول آن غلات، و حبوبات، لبنیات و قیسی و شغل مردم زراعت و گله داری، و صنایع دستی زنان قالیبافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
جمع واژۀ عنان، دوال لگام که بدان اسب و ستور را بازدارند. (آنندراج) (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (غیاث اللغات). آنچه از لگام بر دو طرف گردن یعنی راست و چپ چارپای قرار گیرد و بدان ستور را بازدارند. (از اقرب الموارد). - اعنهالخیل، منصبی بوده است در عرب و متصدی این شغل اسبان مردم قریش را در جنگ نگهداری کرده و ادارۀ امور مرکبها زیر نظر او بود. (از تاریخ تمدن جرجی زیدان ج 1 ص 20). - ممسک الاعنه، نام صورتی از صور فلکی. (یادداشت بخط مؤلف). رجوع به ممسک شود
جَمعِ واژۀ عِنان، دوال لگام که بدان اسب و ستور را بازدارند. (آنندراج) (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (غیاث اللغات). آنچه از لگام بر دو طرف گردن یعنی راست و چپ چارپای قرار گیرد و بدان ستور را بازدارند. (از اقرب الموارد). - اعنهالخیل، منصبی بوده است در عرب و متصدی این شغل اسبان مردم قریش را در جنگ نگهداری کرده و ادارۀ امور مرکبها زیر نظر او بود. (از تاریخ تمدن جرجی زیدان ج 1 ص 20). - ممسک الاعنه، نام صورتی از صور فلکی. (یادداشت بخط مؤلف). رجوع به ممسک شود
سرشتن و آغشتن. (برهان قاطع) (آنندراج). سرشتگی و آغشتگی. (ناظم الاطباء) ، گرد کردن و جمع نمودن. (برهان قاطع) (آنندراج). فراهم آمدگی و گردکردگی. (ناظم الاطباء)
سرشتن و آغشتن. (برهان قاطع) (آنندراج). سرشتگی و آغشتگی. (ناظم الاطباء) ، گرد کردن و جمع نمودن. (برهان قاطع) (آنندراج). فراهم آمدگی و گردکردگی. (ناظم الاطباء)